خانه
شاعران
فال
درباره ما
ابوسعید ابوالخیر
ابوسعید ابوالخیر
آثار شاعر
بستن تبلیغات
ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران ابوسعید ابوالخیر
1.
چون نیست شدی هست ببودی صنما
چون نیست شدی هست ببودی صنما
چون خاک شدی پاک شدی لاجرما
وای ای مردم داد زعالم برخاست
جرم او کند و عذر مرا باید خواست
مرغی به سر کوه نشست و برخاست
بنگر که از آن کوه چه افزود و چه کاست
بی غم دل کیست تا بدان مالم دست
بی غم دل زنگیان شوریدهٔ مست
مشاهده کامل شعر
2.
مرد باید که جگر سوخته چندان بودا
مرد باید که جگر سوخته چندان بودا
نه همانا که چنین مرد فراوان بودا
مشاهده کامل شعر
3.
کار چون بسته شود بگشایدا
کار چون بسته شود بگشایدا
وز پس هر غم طرب افزایدا
مشاهده کامل شعر
4.
خداوندا بگردانی بلا را
خداوندا بگردانی بلا را
ز آفتها نگه داری تو ما را
مشاهده کامل شعر
5.
به حق هر دو گیسوی محمد
به حق هر دو گیسوی محمد
زبون گردان زبردستان ما را
مشاهده کامل شعر
6.
نسیما جانب بستان گذر کن
نسیما جانب بستان گذر کن
بگو آن نازنین شمشاد ما را
به تشریف قدوم خود زمانی
مشرف کن خراب آباد ما را
مشاهده کامل شعر
7.
چون مرا دیدی تو او را دیدهای
چون مرا دیدی تو او را دیدهای
چون ورا دیدی تو دیدی مر مرا
مشاهده کامل شعر
8.
گر من این دوستی تو ببرم تا لب گور
گر من این دوستی تو ببرم تا لب گور
بزنم نعره ولیکن ز تو بینم هنرا
مشاهده کامل شعر
9.
گرفت خواهم زلفین عنبرین ترا
گرفت خواهم زلفین عنبرین ترا
به بوسه نقش کنم برگ یاسمین ترا
هر آن زمین که تو یک ره برو قدم بنهی
هزار سجده برم خاک آن زمین ترا
هزار بوسه دهم بر سخای نامهٔ تو
اگر ببینم بر مهر او نگین ترا
به تیغ هندی گو دست من جدا بکنند
اگر بگیرم روزی من آستین ترا
مشاهده کامل شعر
10.
در شب تاریک برداری نقاب از روی خویش
در شب تاریک برداری نقاب از روی خویش
مرد نابینا ببیند بازیابد راه را
طاقت پنجاه روزم نیست تا بینم ترا
دلبرا شاها ازین پنجه بیفگن آه را
پنج و پنجاهم نباید هم کنون خواهم ترا
اعجمیام میندانم من بن و بنگاه را
مشاهده کامل شعر
بعدی
ابوسعید ابوالخیر
ابوسعید ابوالخیر
آثار شاعر