1 ناکامیم ای دوست ز خودکامی تست وین سوختگیهای من از خامی تست
2 مگذار که در عشق تو رسوا گردم رسوایی من باعث بدنامی تست
1 کردم توبه، شکستیش روز نخست چون بشکستم بتوبهام خواندی چست
2 القصه زمام توبهام در کف تست یکدم نه شکستهاش گذاری نه درست
1 ای برهمن آن عذار چون لاله پرست رخسار نگار چارده ساله پرست
2 گر چشم خدای بین نداری باری خورشید پرست شو نه گوساله پرست
1 یا رب مکن از لطف پریشان ما را هر چند که هست جرم و عصیان ما را
2 ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم محتاج بغیر خود مگردان ما را
1 تا چند کشم غصهٔ هر ناکس را وز خست خود خاک شوم هر کس را
2 کارم به دعا چو برنمیآید راست دادم سه طلاق این فلک اطلس را
1 من دوش دعا کردم و باد آمینا تا به شود آن دو چشم بادامینا
2 از دیدهٔ بدخواه ترا چشم رسید در دیدهٔ بدخواه تو بادامینا
1 مهمان تو خواهم آمدن جانانا متواریک و ز حاسدان پنهانا
2 خالی کن این خانه، پس مهمان آ با ما کس را به خانه در منشانا
1 خیام تنت بخیمه میماند راست سلطان روحست و منزلش دار بقاست
2 فراش اجل برای دیگر منزل از پافگند خیمه چو سلطان برخاست
1 آلودهٔ دنیا جگرش ریش ترست آسودهترست هر که درویش ترست
2 هر خر که برو زنگی و زنجیری هست چون به نگری بار برو بیش ترست
1 یا رب سبب حیات حیوان بفرست وز خون کرم نعمت الوان بفرست
2 از بهر لب تشنهٔ طفلان نبات از سینهٔ ابر شیر باران بفرست