غم عاشق سینهٔ بلا از ابوسعید ابوالخیر رباعی 61
1. غم عاشق سینهٔ بلا پرور ماست
خون در دل آرزو ز چشم ترماست
...
1. غم عاشق سینهٔ بلا پرور ماست
خون در دل آرزو ز چشم ترماست
...
1. ما کشتهٔ عشقیم و جهان مسلخ ماست
ما بیخور و خوابیم و جهان مطبخ ماست
...
1. یا رب غم آنچه غیر تو در دل ماست
بردار که بیحاصلی از حاصل ماست
...
1. یاد تو شب و روز قرین دل ماست
سودای دلت گوشه نشین دل ماست
...
1. گردون کمری ز عمر فرسودهٔ ماست
دریا اثری ز اشک آلودهٔ ماست
...
1. دوزخ شرری ز آتش سینهٔ ماست
جنت اثری زین دل گنجینهٔ ماست
...
1. عصیان خلایق ارچه صحرا صحراست
در پیش عنایت تو یک برگ گیاست
...
1. آن آتش سوزنده که عشقش لقبست
در پیکر کفر و دین چو سوزنده تبست
...
1. از ما همه عجز و نیستی مطلوبست
هستی و توابعش زما منکوبست
...
1. گویند دل آیینهٔ آیین عجبست
دوری رخ شاهدان خودبین عجبست
...
1. گر سبحهٔ صد دانه شماری خوبست
ور جام می از کف نگذاری خوبست
...
1. پیوسته ز من کشیده دامن دل تست
فارغ ز من سوخته خرمن دل تست
...