نزدیکان را بیش از ابوسعید ابوالخیر رباعی 683
1. نزدیکان را بیش بود حیرانی
کایشان دانند سیاست سلطانی
...
1. نزدیکان را بیش بود حیرانی
کایشان دانند سیاست سلطانی
...
1. نزدیکان را بیش بود حیرانی
کایشان دانند سیاست سلطانی
...
1. ای آنکه دوای دردمندان دانی
راز دل زار مستمندان دانی
...
1. آنی تو که حال دل نالان دانی
احوال دل شکسته بالان دانی
...
1. گفتی که به وقت مجلس افروختنی
آیا که چه نکتهاست بردوختنی
...
1. ما را به سر چاه بری دست زنی
لاحول کنی و شست بر شست زنی
...
1. تا چند سخن تراشی و رنده زنی
تا کی به هدف تیر پراکنده زنی
...
1. ای واحد بی مثال معبود غنی
وی رازق پادشاه و درویش و غنی
...
1. خواهی چو خلیل کعبه بنیاد کنی
و آنرا به نماز و طاعت آباد کنی
...
1. گر زانکه هزار کعبه آزاد کنی
به زان نبود که خاطری شاد کنی
...
1. ای آنکه سپهر را پر از ابر کنی
وز لطف نظر به سوی هر گبر کنی
...
1. ای خوانده ترا خدا ولی ادر کنی
بر تو ز نبی نص جلی ادر کنی
...