ای رونق کیش بت‌پرستان از تو از ابوسعید رباعی 576
1. ای رونق کیش بت‌پرستان از تو
وی غارت دین صد مسلمان از تو
ابریست که خون دیده بارد غم تو از ابوسعید رباعی 577
1. ابریست که خون دیده بارد غم تو
زهریست که تریاق ندارد غم تو
از دیدهٔ سنگ خون چکاند غم تو از ابوسعید رباعی 578
1. از دیدهٔ سنگ خون چکاند غم تو
بیگانه و آشنا نداند غم تو
ای پیر و جوان دهر شاد از غم تو از ابوسعید رباعی 579
1. ای پیر و جوان دهر شاد از غم تو
فارغ دل هیچ کس مباد از غم تو
ای نالهٔ پیر قرطه پوش از غم تو از ابوسعید رباعی 580
1. ای نالهٔ پیر قرطه پوش از غم تو
وی نعرهٔ رند می‌فروش از غم تو
ای آمده کار من به جان از غم تو از ابوسعید رباعی 581
1. ای آمده کار من به جان از غم تو
تنگ آمده بر دلم جهان از غم تو
ای نالهٔ پیر خانقاه از غم تو از ابوسعید رباعی 582
1. ای نالهٔ پیر خانقاه از غم تو
وی گریهٔ طفل بی‌گناه از غم تو
ای خالق ذوالجلال و ای رحمان تو از ابوسعید رباعی 583
1. ای خالق ذوالجلال و ای رحمان تو
سامان ده کار بی سر و سامان تو
ای کعبه پرست چیست کین من و تو از ابوسعید رباعی 584
1. ای کعبه پرست چیست کین من و تو
صاحب نظرند خرده بین من و تو
هر چند که یار سر گرانست به تو از ابوسعید رباعی 585
1. هر چند که یار سر گرانست به تو
غمگین نشوی که مهربانست به تو
ای در دل من اصل تمنا همه تو از ابوسعید رباعی 586
1. ای در دل من اصل تمنا همه تو
وی در سر من مایهٔ سودا همه تو
ای در دل و جان صورت و معنی همه تو از ابوسعید رباعی 587
1. ای در دل و جان صورت و معنی همه تو
مقصود همه زدین و دنیی همه تو