بر عود دلم نواخت از ابوسعید ابوالخیر رباعی 384
1. بر عود دلم نواخت یک زمزمه عشق
زان زمزمهام ز پای تا سر همه عشق
...
1. بر عود دلم نواخت یک زمزمه عشق
زان زمزمهام ز پای تا سر همه عشق
...
1. ما را شدهاست دین و آیین همه عشق
بستر همه محنتست و بالین همه عشق
...
1. خلقان همه بر درگهت ای خالق پاک
هستند پی قطرهٔ آبی غمناک
...
1. دامان غنای عشق پاک آمد پاک
زآلودگی نیاز با مشتی خاک
...
1. گر فضل کنی ندارم از عالم باک
ور عدل کنی شوم به یک باره هلاک
...
1. یا من بک حاجتی و روحی بیدیک
عن غیرک اعرضت و اقبلت علیک
...
1. بر چهره ندارم زمسلمانی رنگ
بر من دارد شرف سگ اهل فرنگ
...
1. تا شیر بدم شکار من بود پلنگ
پیروز شدم به هرچه کردم آهنگ
...
1. در عشق تو ای نگار پر کینه و جنگ
گشتیم سرا پای جهان با دل تنگ
...
1. دستی که زدی به ناز در زلف تو چنگ
چشمی که زدیدنت زدل بردی زنگ
...
1. پرسید کسی منزل آن مهر گسل
گفتم که: دل منست او را منزل
...
1. درماند کسی که بست در خوبان دل
وز مهر بتان نگشت پیوند گسل
...