1 در بارگه جلالت ای عذر پذیر دریاب که من آمدهام زار و حقیر
2 از تو همه رحمتست و از من تقصیر من هیچ نیم همه تویی دستم گیر
1 ای گشته جهان تشنه پرآب از تو ای رنگ گل و لالهٔ خوشآب از تو
2 محتاج به کیمیای اکسیر توایم بیش از همه عقل گشته سیراب از تو
1 از لطف تو هیچ بنده نومید نشد مقبول تو جز مقبل جاوید نشد
2 مهرت بکدام ذره پیوست دمی کان ذره به از هزار خورشید نشد
1 یا رب ز قناعتم توانگر گردان وز نور یقین دلم منور گردان
2 روزی من سوختهٔ سرگردان بی منت مخلوق میسر گردان
1 ای صافی دعوی ترا معنی درد فردا به قیامت این عمل خواهی برد
2 شرمت بادا اگر چنین خواهی زیست ننگت بادا اگر چنان خواهی مرد
1 ای دوست ترا به جملگی گشتم من حقا که درین سخن نه زرقست و نه فن
2 گر تو زوجود خود برون جستی پاک شاید صنما به جای تو هستم من
1 دنیا طلبان ز حرص مستند همه موسی کش و فرعون پرستند همه
2 هر عهد که با خدای بستند همه از دوستی حرص شکستند همه
1 از جملهٔ دردهای بی درمانم وز جملهٔ سوز داغ بی پایانم
2 سوزندهتر آنست که چون مردم چشم در چشم منی و دیدنت نتوانم
1 در مصطبها درد کشان ما باشیم بدنامی را نام و نشان ما باشیم
2 از بد بترانی که تو شان میبینی چون نیک ببینی بدشان ما باشیم
1 آزرده ترم گر چه کم آزار ترم بی یار ترم گر چه وفادار ترم
2 با هر که وفا و صبر من کردم بیش سبحان الله به چشم او خوارترم