ای خداوندی که پیر از ابوالحسن فراهانی قطعه 1
1. ای خداوندی که پیر چرخ با چندین چراغ
خاک پایت را طلبکارست بهر توتیا
...
1. ای خداوندی که پیر چرخ با چندین چراغ
خاک پایت را طلبکارست بهر توتیا
...
1. رغبت به استخوان کسی کم کند سگش
ترسد که بو کند به غلط استخوان ما
...
1. خسرو ارباب دانش سرو اهل هنر
ای به استقلال در ملک سخن مالک رقاب
...
1. سرور ارباب همت خسرو اهل هنر
ای به استقلال در ملک کرم مالک رقاب
...
1. ای سیدی که نور سیادت ز روی تو
رخشد چنان که از تتق صبح آفتاب
...
1. ای افصح زمانه فصیحی که عقل کل
امروز با تو زبده ی ایران کند خطاب
...
1. صاحبا شد مدتی تا شاهدان فکرتت
از طلبکاران خود دارند رخ اندر نقاب
...
1. خواجه آمد از سفر رفتم به قصد دیدنش
خادمان گفتند نزد خواجه کس را یار نیست
...
1. وسواسی نظیر تو ای شیخ ساخته
باور مکن که در همه شیخ و شاب هست
...
1. حسبتالله به سست ای میر با من دوستی
چند گرمی های بی موقع دلم را خون کند
...
1. گمان برم که مگر سر بر آسمان سودم
سرم شبی که بر آن خاک آستان آید
...
1. گفتی که پلی بسازی از بهر خدا
از بهر خدا نه بلکه از بهر نمود
...