5 اثر از قطعات در دیوان اشعار ابوالحسن فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار ابوالحسن فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قطعات در دیوان اشعار ابوالحسن فراهانی

1 هزار چشم درفشان و دامن پرور تبارک الله شد طرفه نکته روشن

2 که گر تو چشم جهان نیستی چگونه جهان کند زجود تو هر لحظه پرزدر دامن

1 ای دل هوای نفس کند خانه ات خراب ای خان و مان خراب حذر از افسانه اش

2 با آنکه پاک چشم بد و پاک زو حباب آخر هوا باب رسانید خانه اش

1 ای سیدی که نور سیادت ز روی تو رخشد چنان که از تتق صبح آفتاب

2 طفلان شوخ چشم معانی خاطرت عریان چو سوی صفحه شتابند بی حجاب

3 ناموس دودمان سخن چون که کلک تست بافد برویشان ز نقش عنبرین نقاب

4 لفظی که فیض طبع تو معنی درو نریخت نزد خرد شکسته سفالی یست بی شراب

1 نشود شاد دل از وعده وصل تو مگر داند این را که به این وعده وفا نتوان کرد

2 ترک آرایش آن طرّه مکن کاندروی جز دل من گرهی هست که وانتوان کرد

1 عالم به غیب اگر نیست چون هر که را قرین شد نشنیده زونویسد هرچش گذشت در دل

2 آب سیه برآرد و از قعر بحر تیره در ثمین نماید چون آورد به ساحل

3 از ضعف میبرندش بر دوش و این عجب تر گز یک قدم تواند رفتن ز چین به بابل

4 گر جمله جهان را چومیر جمله عالم بخشد نمی کند سر بالا ز شرم سایل

1 خسرو ارباب دانش سرو اهل هنر ای به استقلال در ملک سخن مالک رقاب

2 با وجود شعرهای آبدارت شاعری دیگران را راست تصویر است بر بالای آب

3 معنیّت از بس بلندی تا برون آید ز لب پا به فرق عرش ساید چون دعای مستجاب

4 آن سفینه نیست اشعار تو در وی مندرج ژرف دریایی است سطر و نقطه اش موج و حباب

1 میر مادر منزل مردم بسی گرمی ولی داری اندر منزل خود مشرب ورای دگر

2 گر کنی در منزل خود نیز گرمی باک نیست چون نداریم از تو جز گرمی تمنای دگر

3 آفتاب عالمی می بایدت چون آفتاب گرمی اندر خانه جزو بیش از جای دگر

1 صاحبا شد مدتی تا شاهدان فکرتت از طلبکاران خود دارند رخ اندر نقاب

2 شعر تو آب روان است و روانم تشنه است چون روا داری که باشد تشنه محروم آب

3 لیک دوش از حامت گفت است طبع دوربین آن چنان عذری که نتوان رد آن در هیچ باب

4 گفت معنی های او بکرند و ما نامحرمان بکر از نامحرمان واجب شمار و اجتناب

1 ای افصح زمانه فصیحی که عقل کل امروز با تو زبده ی ایران کند خطاب

2 در لفظ تازه فکر تو چون روح در بدن در دیر کهنه طبع تو چون نشاء شراب

3 حل کرده ام غوامض حکمت به همتت لیکن بکنه این نرسیدم به هیچ باب

4 کاین کک کو تهست بدو انگشت چون کشد از روی شاهدان بلند سخن نقاب

1 گمان برم که مگر سر بر آسمان سودم سرم شبی که بر آن خاک آستان آید

2 شدم زضعف چو مویی و از نزاکت طبع گرش بدل گذرم بر دلش گران آید

3 گل از نشاط کله سوی آسمان افکند صبا ز کویت اگر سوی گلستان آید

آثار ابوالحسن فراهانی

5 اثر از قطعات در دیوان اشعار ابوالحسن فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار ابوالحسن فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.