ای آن که ز ناله میکنی از ابوالحسن فراهانی قطعه 25
1. ای آن که ز ناله میکنی منع
زنهار مده دگر ملالم
...
1. ای آن که ز ناله میکنی منع
زنهار مده دگر ملالم
...
1. خداوند آگهی کایم به خدمت
از آن آیم که آن دیدار بینم
...
1. کارم چنان نبسته که روز وصال یار
باور کنم که دیده برو باز کرده ام
...
1. هر پاره ای فتاده به جایی ز جور یار
چو لشگر شکسته دل پاره پاره ام
...
1. ای که چرخت ندیده است نظیر
در سر چارسوی چار ارکان
...
1. گرز آن که دوش از سر غفلت به دقت خواب
سویت کشیده ام نه بوجه صواب پای
...
1. نظام دین و دینا قره العین رسول الله
که اندر رای رفعت آفتابی بود و گردونی
...
1. ای که هرگز نشود مست کسی
اگرش باده تو در جام کنی
...
1. شب و روزند انبای زمانه
بگویم کز چه معنی گر تو خواهی
...
1. ای پسر گر هرزه خند و بی جا باشی چو گل
هرکجا هستی قرین آتش سوزان شوی
...
1. گرچه مستی می کند از قید غم فارغ تو را
چون زحد بگذشت از دیوانگی بدتر شود
...
1. اهل دنیا سخت نا اهلند گفتم ترکشان
چند دلجویی کنم با خلق و بدخویی کشم
...