طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات خواجه عبدالله انصاری

174 اثر از طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات خواجه عبدالله انصاری در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه خواجه عبدالله انصاری را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 6 از این مجموعه هستید.

و از خواجه عبدالله انصاری طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات 60

1. و هومن اجلة مشایخ بغداد: من فتح له شیئی من غیر مسئلة فرده و هو محتاج الیه، احوجه اللّه الی ان یاخذ مثله بمسألة و اسند الحدیث.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 1 بیت

کنیت از خواجه عبدالله انصاری طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات 61

1. کنیت او ابوعلی است،گویند از استادان جنید و بوحمزه٭ است اما از اقران ایشانست و از متقدمان مشایخ است شاگرد سری سقطی و بشر حافی٭ جنید گوید: که حسن مسوحی راچیزی گفتم در انس گفتم: ما الانس؟ قال: لومات من تحت السماء ما استوحشت. گفتم انس چیست؟ گفت: ار خلق بیک بار بمیرند، مرا ملامت نیاید، و وحشت نگیرد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 5 بیت

بن از خواجه عبدالله انصاری طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات 62

1. بن احمد بن محمد بن یزید بن رویم بن یزید رحمه اللّه، کنیه ابومحمد البغدادی، از اهل بغداد است از اجلهٔ مشایخ و رویم فقیه بود و عالم مذهب داود صباهانی و مقری بوده، قرآن را برادریس بن عبد الکریم حداد خوانده بود. و گفته‌اند: که کنیت او ابوبکر است، و نیز گفته‌اند: ابوالحسین و ابوشیبان در سنه ثلث و ثلثمائه برفت از دنیا.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


4 دقیقه زمان مطالعه 11 بیت

کنیت از خواجه عبدالله انصاری طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات 63

1. کنیت ابویعقوب، شیخ ری و جبال، و در وقت خویش اما وقت بود. شیخ الاسلام گفت عظم اللّه کرامته: کی وی امام بود این طایفه را بشکوه طرق. درین کار تلبیسی طریق ملامت داشته مردمان بر خویشتن شورانیدن و قبول ایشان بخویشتن ویران کردن و خود را از چشمها بیفگندن شاگرد ذوالنون مصری بابوتراب نخشبی و یحیی معاذ رازی٭ و جز از آن صحبت کرده رفیق بوسعید خراز٭ بوده در سفرها. وی عالمست متدین، ویرا مکاتبات است بجنید سخت نیکو، یگانهٔ جهان بوده در طریق ملامت و ترک تصنع و ترک جاه و مخلص در کردار در سنه ثلاث و ثلثمائه برفته از دنیا بدر مرگ گفت: الهی خلق تو با تو خواندم بجهد. و هر که توانستم در خود بکردم، آن بد مرا بیکی بخش ازیشان، پس رفت. بخواب دیدند ویرا گفتند: حال تو؟ گفت: اللّه مرا گفت: که آن باز دیگر باره گوی! باز گفتم گفت ترا بتو بخشیدم.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


3 دقیقه زمان مطالعه 8 بیت

المحب از خواجه عبدالله انصاری طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات 64

1. المحب امام المحبة. و گفته‌اند: کی سمنون بن عبداللّه ابوالحسن الخواص و نیز گفته‌اند: کی کنیت ابو ابوالقاسم بود. وقتی خود را کذاب نام کرده بود تا نه گفتندی که کذاب، باز ننگرستی. سمنون المحب گویند ویرا، که وی یگانه است در علم محبت کی همه عمر ازان گفت

برای مشاهده کامل کلیک کنید


3 دقیقه زمان مطالعه 28 بیت

کنیه از خواجه عبدالله انصاری طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات 65

1. کنیه ابوالاصبع بمکه شیخ بوده بشام بمرد، ویرا بخواب دیدند پرسیدند: کی حال تو؟ گفت: حاسبونا فقد ققواثم منو افاعتقوا. شمار بمن در گرفتند خرد خرد پس منت نهادند، و بیک بار فرا گذاشتند. شیخ الاسلام گفت: که محمد با معتز بوده از هری مرد صاحب ادب بوده و علم، هر کی او را گفتندی: که فلان کس بمرد، وی گفتی و حصل ما فی الصدور.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

بوده از خواجه عبدالله انصاری طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات 66

1. بوده بمغرب، سیاه بود، چون در سماع آمدی سپید شدی. او را گفتند: که حال تو می‌بگردد. گفت: ارتو ازان آگاهید، که من آگاهم، حال بر تو هم بگردید. میمون المغربی من اهل المغرب و کان من السیاحین و هو من قدماء المشایخ و کان یرافق اباموسی الدبیلی فی الاسفار و کان صاحب آیات و کرامات، حکی انه کان معه جراب و کان کلما اراد شیئا ادخل یده فیه واخر جه منه.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

دیدم از خواجه عبدالله انصاری طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات 67

1. دیدم در چهار طاقی ازان گور نشسته، دست بر زانوی خود می‌زد و با خود چیزی می‌گفت. فرا شدم سلام کردم، سعدون گفت: و علیکم السلام عطا و من کشف عنک الغطا؟ پس گفت: عطا آن چه قوم‌اند نفخ فی الصور ام بعثر ما فی القبور؟ گفتم: باستسقا آمده‌اند، تنگی افتاده است. گفت: تو با ایشان آمدهٔ؟ گفتم: آری. گفت: بقلب سماوی‌ام بقلب خاوی؟ گفت: خواهی که من آن ترا بخواهم تا باز گردید. گفتم: خواهم چرا نخواهم گفت: خداوندا! بآن راز دو شینهٔ من بر تو. باران در استاد و گفت: عطا! تا تربند مرو که تا نتربند، نباید شد.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 1 بیت

از از خواجه عبدالله انصاری طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات 68

1. از زهاد بصره است سید وقت. بیمار بود در آفتاب خفته بود، او را گفتند: چرا در سایه نمی‌آیی؟ گفت: می‌خواهم که با سایه آیم اما ترسم مرا گوید کی در راحت نفس خود، گام برگرفتی.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


2 دقیقه زمان مطالعه 11 بیت

کنیه از خواجه عبدالله انصاری طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات 69

1. کنیه ابوالحسن، مردی بزرگ بوده، و از قدیمان مشایخ سپاهان، شاگرد محمد یوسف بنا٭ بود، از اقران جنید بوده، او را بوی مکاتبت و رسالت بود، با ابن معدان و بابوتراب نخشبی٭ صحبت کرده بود. عمر و عثمان مکی٭ را که می سی هزار درم وام برآمد بمکه، وی همه آنبداد بی‌‌آگاهی وی سفینه بمکه فرستاد القصه: علی سهل گوید: نه حلالست بسوی ما، کی این طایفه را درویشان خوانند، که ایشان توانگرین خلق‌اند.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


3 دقیقه زمان مطالعه 10 بیت

شیخ از خواجه عبدالله انصاری طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات 70

1. شیخ الاسلام گفت: نه حلاج بود چون حسین منصور٭ شاگرد محمد بن یوسف بنا٭ بود باصفهان شیخ عباس فقیر مرا گفت، که عبدالعزیز مرغری گفت، کی بوالحسین مراغی گفت: کی علی حمزهٔ حلاج گفت:

برای مشاهده کامل کلیک کنید


2 دقیقه زمان مطالعه 3 بیت

از از خواجه عبدالله انصاری طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات 71

1. از حیره نشابور بوده و با باحفص صحبت کرده بود، او را پنجاه و اند حج آرند همه محرم، از نشاپور رفته بود و در زیر هر میل دو رکعت نماز می‌کردی. ویرا گفتند این رکعت چیست؟ «گفت» لیشهدوا منافع لهم، این منافع من انداز حج من بدو.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت