ای همت تو تاخته بر از رشیدالدین وطواط رباعی 1
1. ای همت تو تاخته بر گردون اسب
هر مدح ، که گویند ، ترا باشد حسب
...
1. ای همت تو تاخته بر گردون اسب
هر مدح ، که گویند ، ترا باشد حسب
...
1. آن دست زنان و پای کوبان پیوست
زین پیش گذشتن من از کوی تو هست
...
1. چون فندق مهر تو دهانم بربست
بار غم تو چو گوژ پشتم بشکست
...
1. معشوقه دلم بتیر اندوه بخست
حیران شدم و کسم نمی گیرد دست
...
1. با عیب خریدی تو مرا روز نخست
امروز اگر رد کنیم ، عیب از تست
...
1. جدت ورق زمانه از ظلم بشست
عدل پدرت شکستی کرد درست
...
1. شطرنج وزارت تو فرزین طلبست
کمتر کرم تو واری ذهبست
...
1. آن دلبر ماهرخ ، که جانان منست
بر من بعزیزی چو دل و جان منست
...
1. عنوان ظفر نام کمال الدینست
مقصود جهان کام کمال الدینست
...
1. چشمی دارم ، همه پر از صورت دوست
با دیده مرا خوشست ، چون دوست دروست
...
1. دشمن چو بدانست که : احوالم چیست
بر تلخی زندگانی من بگریست
...
1. چون چرخ همیشه رسم تو طنازیست
کار تو همه فریب و صنعت بازیست
...