1 آن مخنث ادیبک صابر هجو کردست بی سبب ما را
2 پُر ز گُه کردمی دهانش ، اگر ببرد کس به بصره خرما را
1 ای جهان کرم رئیس الدین ای جهان در طلب رضای ترا
2 بر سپهر معالی آن بدری که نپوشد زمین ضیای ترا
3 مجلس ما پر از کواکب شد صدر خالیست از برای ترا
1 ای مرتضی نیابت سلطان شرق را منسوخ کرده صدق تو آیات زرق را
2 هستی امیر داد بشرق و بغرب و هست از داد تو نظام چه غرب و چه شرق را
3 با فکرت تو هیچ ضیا نیست شمس را با ضربت تو هیچ مضا نیست برق را
4 گردون ز بهر کسب معالی و مفخرت آورده زیر پای جلال تو فرق را
1 ز مرگ شاهزاده نصرة الدین نه دل را ماند قوت ، نه زبان را
2 جهانی بود در انواع مردی که داند مرثیت گفتن جهان را؟
1 از وفات جمال الدین یوسف مندرس شد رسوم فضل و ادب
2 صد هزاران هزار عالم و علم در دو گز خاک رفت ، اینت عجب
3 رفت شخصی ، که بود سیرت او فلک علم و حلم را کوکب
4 همه فضل و بفضل نا مغرور همه مجد و بمجد نا معجب
1 ای شمی دین جمال تو اصل سعادتست درگاه فرخ تو سپهر سیادتست
2 هم عفو احتمال ترا رسم سیرتست دور سپهر هست چنان کت ارادتست
3 من عاجزم ز گفتن مدحت ، که مدح تو از هر چه از ضمیر من آید زیادتست
4 بوسند اهل شرع جناب ترا ، از آنک بوسیدن جناب تو عین عبادتست
1 ای شمس دین ، امیر تویی بر مراد دل و آنکس که دشمن تو ، اسیر حوادثست
2 تو واحد جهانی و ثانی آفتاب و اسلام را سعادت تو عهد ثالثست
1 تاج دولت ، تویی که بر سر چرخ خاک پای شریف تو تاجست
2 خاک تو در علو چو گردونست صدر تو در شرف چو معراجست
3 هنر از طبع تو بتعظیمست گهر از دست تو بتاراجست
4 تویی آن کس ، که زایران ترا خرقه دیباج و لقمه دراجست
1 حمیدالدین ، در انواع محامد که از مادر نظیر تو نزادست
2 ره آزادگی خلقت نمودست در فرزانگی طبعت گشادست
3 تویی گردون فراز دهر و در دهر هنر کس را چو تو گردن ندادست
4 نشستی تو در اقبال و معالی بخدمت بر در تو ایستادست
1 نه من از آسمان گردنده خدمت تو بجان طلب کردست ؟
2 تا تو اشعار من طلب کردی روح در قالبم طرب کردست
3 خاصه ، آن خسروی که چرخ بلند از معالی او عجب کردست
4 ملک نیمروز ، کاقبالش روز بدخواه نیم شب کردست