آثار سلطان ولد

صفحه 1 از 19
19 اثر از ولدنامه سلطان ولد در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ولدنامه سلطان ولد شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
خانه / آثار سلطان ولد / ولدنامه سلطان ولد

ولدنامه سلطان ولد

1 حور عقل است حق اگر دانی فکرها را بنور او خوانی

2 حالت فکر تو خدا بینی نیک و بد را از او جدا بینی

3 سخنی پ یش تو بد و دون است سخنی خوب و نغز و موزون است

4 این تفاوت میان هر دو سخن نشود جز ز نور قابل کن

1 لیک این هم بدان و فهمی کن کاین کسی را بود که او ز سخن

2 جاهلان را کند بحق دانا عالمان را برد بر اوج سما

3 ابر جودش دهد ببر برها چونکه در بحر شد شود درها

4 سخنش مرده را کند زنده چند روزه نه بلکه پاینده

1 مصطفی گفت تن بود مرکب روح یا عقل کی شود مرکب

2 مرکبی دان بقول او تن را در سرای بقا مجو تن را

3 پس یقین شد که آسمان و زمین گشت آخر برای نفس مهین

4 گر تو مرکب نئی از این آخر بدرآ همچنانکه از یم در

سبب انشای مثنوی ولدی در بیان اسرار احدی آن بود که حضرت والدم و استادم و شیخم سلطان العلماء و العارفین مولانا جلال الحق والدین محمدبن محمد بن الحسین البلخی قدسنا اللّه بسره العزیز در مثنوی خود قصه‌ٔهای اولیاء گذشته را ذکر کرده است و کرامات و مقامات ایشان را بیان فرموده غرضش از قصه‌های ایشان اظهار کرامات و مقامات خود بود و از آن اولیائی که همدل و همدم و همنشین او بودند مثل سلطان الواصلین سید برهان الدین محقق ترمدی و سلطان المحبوبین و المعشوقین شمس الدین محمد تبریزی و قطب الاقطاب صلاح الدین فریدون زرکوب قونوی و زبدة الاولیاء و السالکین چلبی حسام الدین حسن ولد اخی ترک قونوی عظمنا اللّه بذکرهم، احوال خود را و احوال ایشان را بواسطۀ قصه های پیشنیان در آنجا درج کرده چنانکه فرموده است. ,

2 خوشتر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران

لیکن چون بعضی را آن فطانت و زیرکی نبود که مصدوقۀ حال را فهم کنند و غرض او را بدانند در این مثنوی مقامات و کرامات حضرتش را و از آن مصاحبانش که همدم او بودند که بیت ,

4 مقصود ز عالم آدم آمد مقصود ز آدم آندم آمد

در بیان آنکه حق تعالی از همه مخلوقات و موجودات ظاهرتر است و از غایت پیدائی پنهان است که خفی لشدة ظهوره زیرا هر مخلوقی را از آدمی و غیره باوصافش توان شناختن مثلا صورت آدمی را می‌بینی اگر از تو می‌پرسند که چه کس است میگوئی نمیشناسمش بعد از اختلاط که افعال و اقوال و اخلاق و هنرهای او را مشاهده میکنی گوئی که نیکش شناختم آنچه از او دیدی که موجب شناخت شد یقین که صورت نیست معنی بیچون و چگونۀ اوست اکنون چون بدان مقدار اخلاق و افعال معنی آدمی بر تو پیدا شد حق تعالی که جملۀ مخلوقات افعال و اقوال و آثار اوست چون پنهان ماند از این روی میفرماید که الحق اظهر من الشمس فمن طلب البیان بعد العیان فهو فی الخسران. ,

2 هر که بر هستی حق جوید دلیل او زیانمند است و اعمی و ذلیل

اگرچه معنی آدمی را بچشم ندیدی از افعال و اقوالش شناختی و میگوئی که در او جوهری است که اینهمه از او می‌آید چرا با خود نگوئی که خدا نیز چنین ذاتی است که هرچه دیدم و خواهم دیدن همه صنع و آفریدۀ اوست پس دایم خدای تعالی را از همه پیداتر می‌بین و مگو که نمی‌بینم. اگر غیر این دانی و بینی مثلش چنان باشد که کس در باغ گوید که برگ را می‌بینم و باغ را نمی‌بینم موجب مضحکه باشد. ,

1 بشنو این را ز نص ای دانا که ز یزدان دو بحر شد پیدا

2 یک پر از شهد و قند و نرمی و لطف یک پر از زهر و قهر و کلی عنف

3 یک دهد خاره یک دهد نسرین یک بود تلخ و یک بود شیرین

4 یک بچرخت برد یکی بزمین یک بکفرت کشد یکی سوی دین

1 ابتدا میکنم بنام خدا موجد عالم فنا و بقا

2 آنکه نی ضد بود نه ند او را نیستش کس شریک در دو سرا

3 نی ز کس زاد و نی کسی از وی همه میرند و او بماند حی

4 صفتش لم یلد و لم یولد ذات او را نبوده کفو احد

1 همچنین اند اولیای کبار موج زن جمله چون یم ز خار

2 همه ارواح اولیای گزین از یکی نور بوده اند یقین

3 نامهاشان بصورت ار دگر است همه را یک فروغ و یک شرراست

4 قند را گر کسی نهد صد نام ذوق آن یک بود چو زد در کام

1 خلق را چو ساخت در ظلمت نورشان ریخت بر سر از رحمت

2 نور خود را نثار بر سرشان کرد تا شد لقاش در خورشان

3 کرد ترکیب جسم را ز چهار ایزد از خاک و باد و آب و ز نار

4 دل و جان را ز بحر معنی کرد بعد از آن اندرون جسم آورد

1 در یم نثر نظم یک قطره است در خور خامشی سخن ذره است

2 در خموشی توئی یقین دریا شبنمی چون شوی بلب گویا

3 خمشی اصل و گفتگو فرع است خمشی احمد و سخن شرع است

4 مصطفی چشمه است و شرعش آب مصطفی آفتاب و شرعش ت اب

آثار سلطان ولد

19 اثر از ولدنامه سلطان ولد در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ولدنامه سلطان ولد شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی