7 اثر از غزلیات وحدت کرمانشاهی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات وحدت کرمانشاهی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار وحدت کرمانشاهی / غزلیات وحدت کرمانشاهی

غزلیات وحدت کرمانشاهی

1 محرم راز خدایی دل دیوانه ماست مخزن گنج نهان سینه ویرانه ماست

2 مشعل خور که فروزان شده بر صحن سپهر پرتوی از مه رخساره جانانه ماست

3 باده افروز که خورشید می عقل فروز هر سحر جلوه‌گر از مشرق پیمانه ماست

4 برو ای زاده افسرده که در محفل دوست ما چو شمعیم و خلایق همه پروانه ماست

1 می ناچشیده حالت مستانت آرزوست؟ روسوا نگشته حلقه زلفانت آزوست؟

2 ناورده رو به مقصد و ننهاده پا به راه قرب مقام و قطع بیابانت آرزوست؟

3 یوسف صفت نگشته به زندان غم اسیر شاهی مصر و ماهی کنعانت آرزوست؟

4 نگشوده لب دمی به دعا با حضور قلب چون عاشقان حق دل سوزانت آرزوست؟

1 زاهد نشُسته دست ز تن جانت آرزوست؟ جان را فدا نساخته جانانت آرزوست؟

2 نازرده پای در طلب از زخم نیش خار سیر گل و صفای گلستانت آرزوست؟

3 چون کودکان بی‌خبر از راه و رسم و عشق روز وصال بی شب هجرانت آرزوست؟

4 بیرون نکرده دیو طبیعت ز ملک تن اهریمنا، نگین سلیمانت آرزوست؟

1 دوشینه سخن از خم آن زلف دوتا رفت دل بسته او گشت و روان از بر ما رفت

2 گویند جدایی نبود سخت ولیکن بر ما ز فراق تو چه گویم که چه‌ها رفت

3 طوفان تنوری که از او مانده اثرها آن خون دلی بود که از دیده ما رفت

4 از آمدن و رفتن دلبر عجبی نیست از راه وفا آمد و از راه جفا رفت

1 چو پوست تخت من است و کلاه پشمین تاج به تخت و تاج کیانی کجا شوم محتاج

2 کلاه فقر بود خود اشاره در معنی به اینکه دور کن از سر هوای افسر و تاج

3 زبان حالت درویش دلق‌پوش این است که راه میکده باشد مرا بهین منهاج

4 ز جان و تن بگذر تا رسی به کعبه دل که این بود حرم خاص و آن مناسک حاج

1 دلی که در خم آن زلف تابدار افتاد چو شبروان سر و کارش به شام تار افتاد

2 هوا عبیر فشان شد مگر گذار صبا به زیر حلقه آن زلف مشگبار افتاد

3 به دام زلف تو تنها نه من گرفتارم در این کمند بلا همچو من هزار افتاد

4 دگر نه پای طلب دارم و نه دست سبب که آن بماند ز رفتار و این ز کار افتاد

1 خواجه آن روز که از بندگی آزادم کرد ساغر می به کفم داد و ز غم شادم کرد

2 خبر از نیک و بد عاشقیم هیچ نبود چشم مست تو در این مرحله استادم کرد

3 روی شیرین‌صفتان در نظر آراست مرا ریخت طرح هوس اندر سر و فرهادم کرد

4 عاقبت بیخ و بن هستی ما کرد خراب از کرم، خانه‌اش آباد که آبادم کرد

1 پیش تیر نگهش سینه سپر خواهم کرد بهر ابروی کجش فکر دگر خواهم کرد

2 نکند گر نظری بر دل سودازده‌ام ملک دل را ز غمش زیر و زبر خواهم کرد

3 یا که دیوانه صفت گیرم از آن دلبر کام یا که از عشق و جنون صرف نظر خواهم کرد

4 گرچه ره دور و در این راه خطر بسیار است به سویش با سر پرشور سفر خواهم کرد

1 بعد از این خدمت آن سرو روان خواهم کرد خدمتش از دل و جان در دو جهان خواهم کرد

2 پای بر تخت جم و افسر کی خواهم زد سر فدا در قدم پیر مغان خواهم کرد

3 گرد هر گوشه ویرانه به جان خواهم گشت کنج دل مخزن هر گنج نهان خواهم کرد

4 بی رخ دوست دگر خون جگر خواهم خورد دیده را ساغر و پیمانه آن خواهم کرد

1 ترک من از خانه بی‌حجاب برآمد ماه صفت از دل سحاب برآمد

2 عاقبتم شد وصال دوست میسر دیده بختم دگر ز خواب برآمد

3 عشق ندانم چه حالت است که از وی ساحت دریا به اضطراب برآمد

4 لوح چو پذرفت نام عشق، دل و جان در بر گردون به پیچ و تاب برآمد

آثار وحدت کرمانشاهی

7 اثر از غزلیات وحدت کرمانشاهی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات وحدت کرمانشاهی شعر مورد نظر پیدا کنید.