7 اثر از غزلیات وحدت کرمانشاهی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات وحدت کرمانشاهی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار وحدت کرمانشاهی / غزلیات وحدت کرمانشاهی

غزلیات وحدت کرمانشاهی

1 آنکه ناید به دلش رحم ز بیماری دل کی به یاد آیدش از حال گرفتاری دل

2 بس که دل بر سر دل ریخته‌ای دل به رهش که تو را نیست دگر راه ز بسیاری دل

3 غیر عناب لب و نار رخ و سیب ز نخ نکند هیچ علاج دل و بیماری دل

4 دل ز بیداد تو خون گشت و به دل عرضه نکرد آن جفای تو و آن رحم و وفاداری دل

1 شکست گر دلت از کس مرنج ای عاقل از آنکه خانه حق می‌شود شکست چو دل

2 همیشه لازمه زندگی‌ست کوشش و کار به دهر بهره ز هستی نمی‌برد کاهل

3 کمال و فضل ز علم است و معرفت ای دوست کسی کمال و فضیلت نخواهد از جاهل

4 درخت خشک ز سعی و عمل ثمر ندهد مکن تلاش و حذر کن ز سعی بی‌حاصل

1 تا چند سرگران ز مدار جهان شوم تا چند از مدار جهان سرگران شوم

2 در بین ما و دوست به جز خود حجاب نیست آن به که بگذرم ز خود و از میان شوم

3 زندان تن گذارم و این خاکدان دون در اوج عرش یوسف کنعان جان شوم

4 از خاکیان و صحبت ایشان دلم گرفت یک چند نیز هم‌نفس قدسیان شوم

1 ما سال‌ها مجاور میخانه بوده‌ایم روز و شبان به خاک درش جبهه سوده‌ایم

2 با رخش صبر وادی لا را سپرده‌ایم اندر فضای منزل الّا غنوده‌ایم

3 پا از گلیم کثرت دنیا کشیده‌ایم خود تکیه ما به بالش وحدت نموده‌ایم

4 با صیقل ریاضت از آیینه ضمیر گرد خودی و زنگ دوئی را زدوده‌ایم

1 منت خدای را که خدا را شناختیم در ملک دل لوای طرب برفراختیم

2 از جان شدیم بر در دل حلقه‌سان مقیم تا راه و رسم منزل جانان شناختیم

3 راضی ز جان و دل به رضای خدا شدیم با خوب و زشت و نیک و بد خلق ساختیم

4 ای خواجه ما به همرهی عشق سال‌ها مردانه‌وار بر سپه عقل تاختیم

1 با توسن خیال به هر سو شتافتیم از دوست غیر، نام نشانی نیافتیم

2 دلبر نشسته در دل و ما بی‌خبر از او بیهوده کوه و دشت و بیابان شتافتیم

3 گفتیم ترک صحبت ابنای روزگار مردانه‌وار روی دل از جمله تافتیم

4 معلوم شد که میکده و خانقه یکی‌ست این نکته را چو اصل حقیقت شکافتیم

1 دی مغبچه‌ای گفت که ما مظهر یاریم سر تا به قدم آینه روی نگاریم

2 ما نقطه پرگار وجودیم ولیکن گاهی به میان اندر و گاهی به کناریم

3 ما سر انالحق به جهان فاش نمودیم منصورصفت رقص‌کنان بر سر داریم

4 ما بار به سر منزل مقصود رساندیم ای خواجه دگر اشتر بگسسته مهاریم

1 گفتگوی زاهد از علم است و ظن های و هوی عارف از علم الیقین

2 چنگ زن در حلقه زلف بتان تا بیابی معنی حبل المتین

3 غافلی غافل که صیاد اجل با کمان کین بود اندر کمین

4 سرنگون شد تا ابد لات و منات چون برآمد دست حق از آستین

1 خیز و رو آور به معراج یقین بی براق و رفرف و روح‌الامین

2 نیستی معراج مردان خداست نیست معراج حقیقت غیر از این

3 سرنوشت عاشقان یکسر بلاست عشق شد با درد و با محنت قرین

4 در حقیقت جمع آب و آتش است لاف عشق و آگهی از کفر و دین

1 ز خود گذشتم و گشتم ز پای تا سر او شد از میان منی و جلوه کرد نحن هو

2 من از میان چو شدم دوست در میان آمد مه آشکار شود ابر چون شود یک سو

3 زیمن عشق شبم را نمود چون شب عید هلال‌وار چو بنمود گوشه ابرو

4 بیا بیا که ز یاد تو آنچنان مستم که مست می‌شود از من شراب و جام و سبو

آثار وحدت کرمانشاهی

7 اثر از غزلیات وحدت کرمانشاهی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات وحدت کرمانشاهی شعر مورد نظر پیدا کنید.