بشنو ز ما که تجربه کردیم از وحدت کرمانشاهی غزل 13
1. بشنو ز ما که تجربه کردیم سالها
بیحاصلی است حاصل این قیل و قالها
...
1. بشنو ز ما که تجربه کردیم سالها
بیحاصلی است حاصل این قیل و قالها
...
1. ز دست عقل به رنجم بیار جام شراب
بنای عقل مگر گردد از شراب خراب
...
1. عشق به یک سو فکند پرده چو از روی ذات
شد ز میان غیر ذات جمله فعل و صفات
...
1. هر دلی کز تو شود غمزده، آن دل شاد است
هر بنایی که خراب از تو شود آباد است
...
1. به کیش اهل حقیقت کسی که درویش است
به یاد روی تو مشغول و فارغ از خویش است
...
1. بر آنکه مرید می و معشوقه و جام است
جز دوست نعیم دو جهان جمله حرام است
...
1. مقصد من، خواجه، مولای من است
توشه من نیز تقوای من است
...
1. تا سر زلف پریشان تو چین در چین است
زیر هر چینی از آن جای دل غمگین است
...
1. محرم راز خدایی دل دیوانه ماست
مخزن گنج نهان سینه ویرانه ماست
...
1. می ناچشیده حالت مستانت آرزوست؟
روسوا نگشته حلقه زلفانت آزوست؟
...
1. زاهد نشُسته دست ز تن جانت آرزوست؟
جان را فدا نساخته جانانت آرزوست؟
...
1. دوشینه سخن از خم آن زلف دوتا رفت
دل بسته او گشت و روان از بر ما رفت
...