1 التفاتی نیست با ما نرگس دلدار را هست پرهیز از نگاه گرم این بیمار را
1 نیست بر گیرایی حق نمک زین به دلیل کز نمک افزون شود گیرندگی شهباز را
1 عینک چشم دلست آیینه، پیران را بکف از بیاض موی، بر خوان سرنوشت خویش را
1 کی کند اندیشه مرگ، آنکه پیش از مرگ مرد از بریدن نیست پروایی زبان لال را
1 ز شرم باختن عمر، قد دوتاست مرا بیاد قد جوانی، بکف عصاست مرا
1 سینه ریش از یاری هر خس ز بس باشد مرا چون قلم پر ناله هر مد نفس باشد مرا
1 ما به فیض صحبت یاران مشفق زنده ایم آمد و رفت عزیزان چون نفس باشد مرا
1 بخوی نرم شود عقده های مشکل حل که پنبه سخت کلیدی است قفل محکم را!
1 جواب لعل تو، شیرین کند سئوال مرا! مکیدنش چکند تا لب خیال مرا؟!
1 از اینکه نسبت دوری بلعل او دارد عجب مدان که نگیرد عقیق نام مرا