این خانه که باد از واعظ قزوینی دیوان اشعار 48
1. این خانه که باد منزل عیش مدام
هر شیشه اش از باده عشرت یک جام
...
1. این خانه که باد منزل عیش مدام
هر شیشه اش از باده عشرت یک جام
...
1. مه برج اقبال، «نواب خان »
که بادا الهی جهانش بکام
...
1. چون ز روی حق شناسی خسرو گردون سریر
آنکه گیرد از شهان دهر باج احتشام
...
1. رفت نور دیده ام «عبدالحسین »
تابم از دل برد و، خواب از دیده ام
...
1. خوش این دلگشا منزل پرصفا
که عیش کهن گشت در وی جوان
...
1. بحمدالله که باز از لطف ایزد
در آمد خلق عالم را بتن جان
...
1. توفیق حق چون شد قرین، با حکم شاهنشاه دین
زینت ده تاج و نگین، یعنی سلیمان زمان
...
1. نگردد یارب این فرخنده منزل، خالی از مهمان
ز روی چون گل یاران بود پیوسته گلریزان
...
1. در عهد شاه دادگر، زیبنده تاج و کمر
اسکندر جمشید فر، یعنی «سلیمان » زمان
...
1. ز گلزار «خلیل » خلت آیین
که از وی دیده خلقی است روشن
...
1. بحکم شاه دین «عباس ثانی » آنکه در عهدش
جهان از خرمی پرخنده شد، چون دامن گلچین
...
1. فروزان کوکب برج سعادت
علی بیگ، آن جهان عز و تمکین
...