مرآت جمال نیکمردان از واعظ قزوینی دیوان اشعار 60
1. مرآت جمال نیکمردان است این؟
یا جام می عبرت دوران است این؟!
...
1. مرآت جمال نیکمردان است این؟
یا جام می عبرت دوران است این؟!
...
1. شاهنشه دین پرور، دارای سلیمان فر
آنکو بودش بر در، پیوسته شهان را رو
...
1. ز حکم خسروی کز عدل و احسان
ندیده چشم گیتی همچو او شاه
...
1. از شناسایی شه عادل
آنکه دوران ندیده چون او شه
...
1. ز روی درد و سوزم گفت یاری قدردان روزی
که: «تایب » حیف دامان بقا زین بوم و برچیده
...
1. «حاجی باقر»، ز دار دنیای دنی
شد سوی جنان ز حب اولادعلی
...
1. چو شاه تاج بخشت، تاج بخشید
بگیر از، چرخ باج سربلندی
...
1. «سلیمان » زمان، شاه سکندر عدل دارا دل
فروغ آفتاب رحمت حق، ظل سبحانی
...
1. چون به حکم قضا، ز دار جهان
شد بحسرت «ولی محمدخان »
...
1. از جهان رفت «میرفضل الله»
پاک چون از سواد دیده نگاه
...