8 اثر از ماده تاریخ در دیوان اشعار واعظ قزوینی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ماده تاریخ در دیوان اشعار واعظ قزوینی شعر مورد نظر پیدا کنید.

ماده تاریخ در دیوان اشعار واعظ قزوینی

1 در زمان دولت «شاه سلیمان » احتشام آنکه از معماری عدلش، جهان آباد شد

2 زهره ظالم، ز بیم آن شه با عدل و داد آب شد، چندانکه سیل خانه بیداد شد

3 از خزان رنگ زردی در ریاض عهد او راستی هرکس چو سرو آورد پیش، آزاد شد

4 خسروی، کز زور عدلش بیستون ظلم را آه مظلومی تواند تیشه فرهاد شد!

1 ره آوردی ضرورت بود ما را مبارک باد این شیرین عمارت

2 ره آورد اینکه گفتم بهر تاریخ: «مبارک باد الهی این عمارت »!

1 عطا کرد ایزد بمخدوم اکرم «محمد زمان بیگ » آن پاک گوهر

2 ثمین گوهری از محیط کرامت چه گوهر؟ سپهر شرف راست اختر!

3 ز صلب نجابت، برآمد شراری که از نور او شد چراغش منور

4 بحمدالله از جویبار بزرگی برافراخت نیکو نهالی چنین سر!

1 دگر شان دولت بلندی گرفت ز خانی که ایام جویای اوست

2 فلک احتشامی که انوار عدل چو خورشید تابان ز سیمای اوست

3 فروزنده نجمی، ز برج کمال که چشم خرد روشن از رای اوست

4 بود همتش کوهساری بلند که سرچشمه جود در پای اوست

1 ساخت بعهد خوش دولت «عباس شاه » پنجره این رواق، آصف نیکو صفات

2 عقل چو تاریخ این پنجره پرسید از او گفت: «بدیدم از این پنجره روی نجات »!

1 بدرگاهت، ای راکب خنگ رفعت دو مرکب، دو پیک سعادت بیامد

2 چو بر پشت هر یک از آنها برآیی بگو: پایه تخت عزت بیامد!

3 خرد از پی سال تاریخ گفتا: «دو اسبه بسوی تو دولت بیامد»!

1 چون بحکم شاه دین پرور «سلیمان » زمان آنکه از عدلش جهان امروز رشک جنت است

2 چشم عقل دور بینش، پاسبان ملک دین فکرت رای متینش، برج حصن دولت است

3 هر نظر گرداندن از حزمش، بگرد مملکت رشته گلدسته آیین ملک و ملت است

4 ابر جودش، آبیار مزرع امید خلق برق تیغش باغبان گلشن امنیت است

1 در نکو عهد سلیمان زمان خسروی کاو کرده ملک از ظلم، پاک

2 در زمان او ندارد ذره یی کبک از شهباز و میش از گرگ، باک

3 کیست نبود بهر عمر و دولتش جمله تن، دست دعا مانند تاک؟!

4 بنده اش نواب «زینل خان »، که هست خصم شاه از دست تیغش سینه چاک

1 شد در «رضی آباد» بنا این تالاب تا دل ز غبار غم بشویند احباب

2 تالار بفیض آن چو دیدم، تاریخ گفتم که:«بود محیط فیض این گل آب »

1 از حکم شاه بخرد، در دین ز حق مؤید فرزند آنکه آمد، در شأن او تبارک

2 تا هست چرخ بیمهر، دوران مباد بی او تا هست مهر بر چرخ، تاجش بود بتارک

3 خان عدالت آیین، تا گشت میر دیوان هر سوی شد دهنها، لبریز از مبارک

4 گردنکشی ز سر نه، من بعد ای ستمگر کو هست ظالمان را، بر فرقها بلارک

آثار واعظ قزوینی

8 اثر از ماده تاریخ در دیوان اشعار واعظ قزوینی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ماده تاریخ در دیوان اشعار واعظ قزوینی شعر مورد نظر پیدا کنید.