گر به عرض آرد تمنا حسرت ناکام از طغرل احراری غزل 12
1. گر به عرض آرد تمنا حسرت ناکام را
شوخی مطلب شود خمیازه موج جام را
...
1. گر به عرض آرد تمنا حسرت ناکام را
شوخی مطلب شود خمیازه موج جام را
...
1. گر قضا با من نویسد محنت ایام را
التیام زخم سازم پنجه ضرغام را
...
1. هرکه را باشد نظر ترک قباپوش مرا
آفرین گوید تحمل کردن هوش مرا!
...
1. بس که شهد مدعا حال نشد کام مرا
کردهاند از سنگ نومیدی مگر جام مرا؟!
...
1. تا عروج باده زد دستی گریبان مرا
موج می شیرازه خواهد گشت دامان مرا
...
1. تا قضا کردست در قصر بلا بانی مرا
چون حبابم نیست غم از خانه ویرانی مرا
...
1. اینست اگر ساز بم و زیر جهان را
بیپرده مکن نغمه مضراب زمان را!
...
1. اگر هوشم کند چون شانه در زلفش شبیخون را
به یک مو بسته گردم سرنوشت بخت واژون را
...
1. آفرین شست خدنگ چشم زهگیر تو را
کز دو صد دل بگذراند ناوک تیر تو را!
...
1. عرض حاجت میکند دل خسرو ناز تو را،
نیست قانون محبت پرده ساز تو را!
...
1. هرکه نوشد از قضا گر جام مشحون تو را
میکند درس ادب نیرنگ افسون تو را
...
1. تا به اوج دلبری زد اخترش دنباله را
ماه در آغوش خود گم کرد خط هاله را
...