آثار سیف فرغانی

صفحه 1 از 14
14 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
خانه / آثار سیف فرغانی / دیوان اشعار سیف فرغانی / قصاید و قطعات در دیوان اشعار

قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 دلم از کار این جهان بگرفت راست خواهی دلم ز جان بگرفت

2 مدح سعدی نگفته بیتی چند طوطی نطق را زبان بگرفت

3 آفتابیست آسمان بارش که زمین بستد و زمان بگرفت

4 پادشاه سخن بتیغ زبان تا بجایی که می توان بگرفت

1 آن یار کز مشاهده یار باز ماند دارد دلی غمی که ز دلدار باز ماند

2 اندرمقام وحشت هجر این دل حزین گویی کبوتریست که از یار باز ماند

3 هر دم نظر کند بصطرلاب بخت خویش کز مدت فراق چه مقدار باز ماند

4 این ذره شد ز قربت آن آفتاب دور وآن تازه گل ز صحبت این خار باز ماند

1 اگر دولت همی خواهی مکن تقصیر در طاعت کسی بخت جوان دارد که گردد پیر در طاعت

2 بطاعت در مکن تقصیر اگر خود خاص درگاهی ببین کابلیس ملعون شد بیک تقصیر در طاعت

3 چو مردان نفس سرکش را بزنجیر ریاضت ده که کس مر شیر را ناورد بی زنجیر در طاعت

4 هلاک جان نمی جویی ممان ای خواجه در عصیان بقای جاودان خواهی بمیر ای میر در طاعت

1 اندرین دوران مجو راحت که کس آسوده نیست طبع شادی جوی از غم یکنفس آسوده نیست

2 در زمان ناکسان آسوده هم ناکس بود ناکسی نتوان شدن گر چند کس آسوده نیست

3 هرچه در دنیا وجودی دارد ار خود ذره است از خلاف ضد خود او نیز بس آسوده نیست

4 گرچه خاکش در پناه خویشتن گیرد چو آب زآتش ار ایمن بود از باد خس آسوده نیست

1 چون هرچه غیر اوست بدل ترک آن کنی بر فرق جهان تو نهد از حب خویش تاج

2 در نصرت خرد که هوا دشمن ویست با نفس خود جدل کن وبا طبع خود لجاج

3 گر در مصاف آن دو مخالف شوی شهید بیمار را بدم چو مسیحا کنی علاج

4 چون نفس تند گشت بسختیش رام کن سردی دهد طبیب چو گرمی کند مزاج

1 درین دور احسان نخواهیم یافت شکر در نمکدان نخواهیم یافت

2 جهان سربسر ظلم و عدوان گرفت درو عدل و احسان نخواهیم یافت

3 سگ آدمی رو ولایت پرست کسی آدمی سان نخواهیم یافت

4 بدوری که مردم سگی میکنند درو گرگ چوپان نخواهیم یافت

1 زنده نبود آن دلی کز عشق جانان باز ماند مرده دان چون دل ز عشق و جسم از جان باز ماند

2 جای نفس و طبع شد کز عشق خالی گشت دل ملک دیوان شد ولایت کز سلیمان باز ماند

3 جان چو کار عشق نکند بار تن خواهد کشید گاو آخر شد چو رخش از پور دستان باز ماند

4 این عجب نبود که اندردست خصمان اوفتد ملک سلطانی که از پیکار خصمان باز ماند

1 برون زین جهان یک جهانی خوشست که این خار و آن گلستانی خوشست

2 درین خار گل نی و ما اندرو چو بلبل که در بوستانی خوشست

3 سوی کوی جانان و جانهای پاک اگر می روی کاروانی خوشست

4 تو در شهر تن مانده ای تنگ دل ز دروازه بیرون جهانی خوشست

1 آن خداوندی که عالم آن اوست جسم و جان در قبضه فرمان اوست

2 سوره حمد و ثنای او بخوان کآیت عز و علا در شأن اوست

3 گر ز دست دیگری نعمت خوری شکر او می کن که نعمت آن اوست

4 بر زمین هر ذره خاکی که هست آب خورد فیض چون باران اوست

1 دیده تحمل نمی کند نظرت را پرده برافگن رخ چو ماه و خورت را

2 نزد من ای از جهان یگانه بخوبی ملک دو عالم بهاست یک نظرت را

3 مشکلم است این که چون همی نکند حل آب سخن آن لبان چون شکرت را

4 عشق تو داده است در ولایت جان حکم هجر ستم کار و وصل داد گرت را

آثار سیف فرغانی

14 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی