6 اثر از الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار سنایی غزنوی / حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی / الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه

الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی

1 سال قحطی یکی به کسری گفت کابر بر خلق شد به باران زُفت

2 گفت کانبارخانه بگشادیم ابر گر زفت گشت ما رادیم

3 صبح‌وار از پی ضیا بدمیم که نه ما در سخا ز ابر کمیم

4 دیم ما هست اگر دم او نیست نام ما هست اگر نم او نیست

1 از عقوبت سه حرف بیش مگیر با و تا را ز دیو در مپذیر

2 بر تن از راه رفق بر تن خصم بشکن از روی خُلق گردن خصم

3 روی خندان و عفو‌گستر باش بخروش و به سرزنش مخراش

4 ناصبوران چو خاک و چون بادند صابران سال و ماه دلشادند

1 علما جز امین دین نبوند چون نیابند امان امین نبوند

2 چشم سر ملک و چشم سِر دین است آن جهان بین و این نهان بین است

3 این و آن هردو یار یکدگرند هم خزان هم بهار یکدگرند

4 ملک و دین را سری که بی‌خردست راست چون حال دیوچه و نمدست

1 یافت شاهی کنیزکی دلکش شاه را آن کنیزک آمد خوش

2 هم در آن لحظه‌اش به آب افکند گفت شه خوب ناید اندر بند

3 که چو بگشاد زو بلات بُوَد شه چو در بند ماند مات بُوَد

4 گفت شه دست برده در دل خویش نگذارم دو پای در گِل خویش

1 دولت اکنون ز امن و عدل جداست هرکه ظالم‌تراست ملک او راست

2 گر همی ملک جاودان خواهی زیر فرمان خود جهان خواهی

3 باش چون آفتاب ناغمّاز به زبان کوته و به تیغ دراز

4 عشرت آمد که می‌گزین مگزین ظفر آمد که بر نشین منشین

1 ملک چون بوستان نخندد خوش تا نگرید سنان چون آتش

2 بکن از خون دشمن آلوده تیغهای نیام فرسوده

3 حلهٔ لعل پوش ناچخ را هیزم‌افزای صحن دوزخ را

4 کین دیرینه در دل آر تمام کان قوی باعثیست بر اقدام

1 پایهٔ قدر آن جهانی جوی سایه و فرّ آسمانی جوی

2 همّت اندر نهاد عالی دار دل ز کار زمانه خالی دار

3 دست از این آبهای جوی بشوی شربت از آب حوض کوثری جوی

4 ملک باقی کمال ساز بُوَد ملک دنیا خیال باز بود

1 پای برنه بر آسمان سرمست تیغ بهرامشاهی اندر دست

2 مه چو پیش آیدت سرش بشکن تیر اگر دم زند زبانش بکن

3 زخمه بستان ز پنجهٔ ناهید تاج بر نه به تارک خورشید

4 تیغ بیرون کن از کف بهرام تندی او به تیغ او کن رام

1 عالمانت چو تیغ چیره زبان عاملانت چو نیزه بسته میان

2 وین کمر بستگان که بر درِ تو بگشادند جمله کشور تو

3 گرچه همواره تند و کین دارند تندی خود ز بهر دین دارند

4 گردن کس به خشم و کین نزنند چون علی جز به امر دین نزنند

آثار سنایی غزنوی

6 اثر از الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.