ای از سنایی غزنوی حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 1
1. ای سنایی به گرد رضوان پوی
دَرِ آن از ثنای سلطان جوی
...
1. ای سنایی به گرد رضوان پوی
دَرِ آن از ثنای سلطان جوی
...
1. مثَل ابتدای دولت شاه
بود چون یوسف و برادر و چاه
...
1. عرش اگر بارگاه را زیبد
شاه بهرامشاه را زیبد
...
1. از مدد نیزه نیزه بود آن روز
تیر پروین ربای جوزا دوز
...
1. بنه ای عدل تو بقای جهان
در کنار جهان سزای جهان
...
1. ای ز انصاف و عدل بالاتر
از عُلا رای تست والاتر
...
1. دید یک شب به خواب عبداللّٰه
پدر خویش را عُمر ناگاه
...
1. آن شنودی که بود چون در خورد
آنچه با میر ماضی آن زن کرد
...
1. احنف قیس بهر جمعی اسیر
گفت کین بستگان برِ تو امیر
...
1. من ندانم ز جملهٔ اشرار
پُر گناهی چو بیگناهآزار
...
1. گفت روزی حکایتی پیری
که مرا بُد نشانهٔ تیری
...