7 اثر از الباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر الباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار سنایی غزنوی / حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی / الباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه

الباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی

1 آن شنیدی که حامد لفاف در حریم حرم چو کرد طواف

2 ناگهی باز خورد بر وی پیر آنکه در عصر خود نداشت نظیر

3 گفت شیخا بگوی تا چونی تا به رنج زمانه مرهونی

4 گفت حالم سلامت و خیرست لفظ من سال و ماه لاضیرست

1 خواجه‌ای را به مردمی دربست متّکا ساختم بر او ننشست

2 گفتمش تکیه جای باشد خوش گفت آن را که رشته شد ز آتش

3 کی سپارد به تکیه‌گه تن خویش هرکه را گور و مرگ و محشر پیش

4 این همه تکیه‌ها غم و هوسست تکیه‌گه رحمت خدای بسست

1 دزد خانه است نفس حالی بین زو نگه‌دار خانهٔ دل و دین

2 دزد ناگه خسیس دزد بُوَد دزد خانه نفیس دزد بُوَد

3 چون ظفر یافت دزد بیگانه نبرد جز که خردهٔ خانه

4 باز چون دزد خانه در نگرد همه کالای دور دست برد

1 در درون تو خصم با تو بهم لفظ مهتر که یجری مجری الدم

2 چه بوی چون ستور و دیو و دده چار میخ اندرین گدای کده

3 گر نه‌ای جامهٔ ستم‌کاران پس چرا بی‌خودی چو می‌خواران

4 بر هوا عالمی نبینی سود از هوا زنده‌ای بمیری زود

1 بشنو از بارگاه مصطفوی تا چه دانی ز نکتهٔ نبوی

2 صفت کاهلان دین در راه هست لفظ من استوی یوماه

3 اسب کودن به غز و نیست دوان ورنه چون خر نداردی پالان

4 بر تن خود نه‌ای مغفّل بار زانکه باشد سیاه بدکردار

1 خوش دلی از پی سخن پاشی گفت ادبار را کجا باشی

2 گفت باشد مرا دو جای وثاق دل رزّاق و محبر ورّاق

3 گفت دیگر کجات جوید کس گفت که ادبار را دو خانه نه بس

4 زانکه گوید خرد در این منزل ساعتی از حمار جهل انزل

1 کرده بر تارک هوا گردان گرد خود از سیاست مردان

2 سبل از دیده‌ها رباینده چرب دستان به تیر آینده

3 کوس در گوش دلخروش خروش تیر در چشم مرد مردم پوش

4 در زده آفتاب جامه به نیل وآسمان پیل پیل گشته ز بیل

1 زین زمین خسی به چرخ کسی شب و شبگیر کن مگر برسی

2 خاصه در خیر عار باشد عار از توانا توانی اندر کار

3 دل و تن را عسل مده بسیار کان عسل جز کسل نیارد بار

4 گر عسل کم خوری ترا شاید گرمی دل عسل بیفزاید

1 هرکه شاگرد روز شب نبود جز تهی دست و بی‌ادب نبود

2 کاندرین راه پر شتاب و قرار صبر بی‌دست و پای دارد کار

3 اندرین ره چو کند کردی خشم دست گیرد عطا و بیند چشم

4 اندرین عالم و در آن عالم هرکرا پای پیش‌رفتن کم

1 دور ماهست و خلق را از ماه عمر ماهست چون رهش کوتاه

2 هرکرا ماه پرورد به کنار شیر خواره‌اش دوتا کند چو خیار

3 با رونده روندگان پایند بام خرگه به گِل نیندایند

4 خانهٔ جانت را به سال و به ماه پاره پاره کنند چون خرگاه

آثار سنایی غزنوی

7 اثر از الباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر الباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.