1 آنچه ارکانی و آنچه گردونیست زان جهان پوستهای بیرونیست
2 هرکه اندر جهان دین باشد هر دمش آسمان زمین باشد
3 مرد تا در جهان دین نرسد از گمان در ره یقین نرسد
4 نردبان سوی گل گرانها راست نردبان سوی دل روانها راست
1 مثلت هست در سرای غرور مثل یخ فروش نیشابور
2 در تموز آن یخک نهاده به پیش کس خریدار نی و او درویش
3 هرچه زر داشت او به یخ درباخت آفتاب تموز یخ بگداخت
4 یخگدازان شده ز گرمی و مرد با دلی دردناک و با دمِ سرد
1 مردم از زیرکان دژم نشود مهر کز عقل بود کم نشود
2 مهر جاهل چو مُهره گردانست مِهر کز عقل بود مهر آنست
3 با هوا مهر کین چه در خوردست که هوا گاه گرم و گه سردست
4 زانکه گردان و بیوفا باشد چون هوا مهر کز هوا باشد
1 آن چنان شد که در زمین هری ابلهی کرد رخ به برزگری
2 گفت با او ز روی نادانی سبکی چیست در گران جانی
3 گر نداری همی تو خوار مرا پنبه بیپنبه دانه کار مرا
4 سبلت او به کون دهقان به وین چنین ریش هم به قصران به
1 زهد ورزی برای مُرداری پس چه گویی که من کیم باری
2 تو از این زهد توبه جوی نصوح ورنه بیدل روی به عالم روح
3 چو تو سقمونیا خوری به نیاز آنگه از ریدنت که دارد باز
4 در غم آن دمی که رفت از دست گری و خون گری که جایش هست
1 آن شنیدی که در عرب مجنون بود بر حست لیلی او مفتون
2 دعوی دوستی لیلی کرد همه سلوی خویش بلوی کرد
3 حلّه و زاد و بود خود بگذاشت رنج را راحت و طرب پنداشت
4 کوه و صحرا گرفت مسکن خویش بیخبر گشته از غم تن خویش
1 خندهٔ هرزه کار غُمر بود خندهٔ برق را چه عُمر بود
2 بیخ عمرت زمانه برکنده چون همه ابلهان تو و خنده
3 آنکه را لحد و حفره کنده بُوَد مر ورا خود چه جای خنده بُوَد
4 مکن ای دوست در سرای عمل عقل را خرج در غرور امل
1 دوستی دوست را مهمان شد دوست حاضر نبُد پشیمان شد
2 گفت زن را که کدخدایت کو زن ورا گفت گفتنی بر گو
3 گفت پیش آر کیسهٔ زر و سیم زن بیاورد و کرد زر تسلیم
4 مرد بگشاد کیسهٔ دینار برگرفت آنقدر که بود به کار
1 در جهانی که عقل و ایمانست مردن جسم زادن جانست
2 تن فدا کن که در جهان سخن جان شود زنده چون بمیرد تن
3 روزی آخر ز چرخ پاینده هم تو سایی و هم بساینده
4 گر ترا از حواس مرگ برید مرگ هم مرگ خود بخواهد دید
1 اینکه اقلیم بیم و امیدست خود یکی روزه راه خورشیدست
2 اینک امروز ربع مسکونست قطرهای از هزار جیحونست
3 هیچ نادیده عالم معنی معرفت را چرا کنی دعوی
4 تو ز طاوس پای دیدستی نام اقلیمها شنیدستی