ذکر الحسین یضئی العینین سلالة الانبیاء و ولدالاصفیا والاولیاء والاوصیاء و شهید الکربلاء و قرّة عین المصطفی، بضعة المرتضی و کبد فاطمةالزهراء رضیاللّٰه عنه و عنوالدیه، قالاللّٰه سبحانه و تعالی عزّ من قائل فیمحکم کتابه: انالذین یؤذوناللّٰه و رسوله لعنهم اللّٰه فیالدنیا والآخرة واعدّ لهم عذاباً مهیناً و اولئک همالخاسرون، و قال النّبی علیهالسّلام: ترکت کتاباللّٰه و عترتی فاخبر ان و عداللّٰه حق. ,
2 پسرِ مرتضی امیر حسین که چنویی نبود در کونین
3 منبتِ عزّ نباهتِ شرفش حشمتِ دین نزاهتِ لطفش
4 مشربِ دین اصالتِ نسبش منصبِ دین نزاهتِ ادبش
1 دل احمد ز کون بود نقط آدم و جمله انبیا برخط
2 انبیا خطِ دائره بودند همه بر خط جمال بنمودند
3 وان صحابی که چون ستاره بدند همه پرگار گرد داره بدند
4 آنچه گفت احمد آن رسول گزین اول الخلق و آخرالبعث این
1 چون زدی کوس شرع روح امین چشم بر گوش او نهادی دین
2 به نبی او ز جان شایسته در دهان دل نمود چون پسته
3 قد او در رضای یزدانی جست پیراهن مسلمانی
4 بوده چندان کرامت و فضلش که لوالفضل خوانده ذوالفضلش
ذکر الامامین الهادیین ابیحنیفة نعمانبن ثابت الکوفی و محمدبن ادریس الشافعی رحمةاللّٰه علیهما. فی مناقب الامام الاعظم الزاهد مفتاح الشریعة کنوز الذریعة نظامالدّین قوامالاسلام ابی حنیفة نعمانبن ثابت الکوفی رحمةاللّٰه علیه، ذکرالنعمان صون عنالحرمان، قال الشافعی رضیاللّٰه عنه: الفقهاء کلّهم عیال ابیحنیفة رحمةاللّٰه. ,
2 دین چو بگذشت از این جوانمردان خلق در دین شدند سرگردان
3 همه را باز رای نعمانی آشتی داد با مسلمانی
4 آفتابِ سپهر معروفی بدرِ دین بوحنیفهٔ کوفی
ذکر زوجالبتول و ابن عم الرسول ابیالحسن والحسین المبارز الکرّار غیرالفرّار غالب الجیش العرمرم الجرّار سیدالمهاجرین والانصار، قال النّبی من احبّ علیّاً فقد استمسک بالعروة الوثقی الذی انزلاللّٰه تعالی فی شأنه: انما ولیکم اللّٰه و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمونالصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون، و قالاللّٰه تعالی: و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیراً و قال علیهالسلام یا علی انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لانبی بعدی، و قال صلیاللّٰه علیه و سلم: اللهم و الِ من والاه و عادِ من عاداه و انصر من نصره واخذل من خذله: و قال: من کنت مولاه فعلی مولاه، و قال جابربن عبداللّٰه الانصاری رضیاللّٰه عنهما: دخلت عایشة رضیاللّٰه عنها و هن ابیها علیالنبی صلیاللّٰه علیه و سلم فقال یا عایشة ما تقولین فیامیرالمؤمنین علیبن ابیطالب صلواةاللّٰه علیه فاطرقت ملیاثم رفعت راسها فقالت بیتین: ,
2 اذا ما التبر حک علی المحک تبین غشه من غیر شک
3 و فیناالغش والذهب المصفا علی بیننا شبه المحک
و قال النبی علیهالسلام انا مدینة العلم و علی بابها. ,
1 روز صفّین چو حرب در پیوست گرم شد کارزار دستا دست
2 زود عمار یاسر آمد پیش که فدا کرد خواهم این سرِ خویش
3 آلت و ساز حرب پیش آرید ور شوم کشته زنده انگارید
4 از پی دین جو جان کنم ایثار روز محشر مگر نمانم خوار
1 هیچ را در جهان ز علم و ز ظن بیخردوار پشت پای مزن
2 از برای قبول عامه مناز بیخبر وار خیره مُهره مباز
3 بهر مشتی خر آبِ شرع مبر بی کَه و پنبه دانه گاو مخر
4 از پی شاخ بیخ شرع مکن وز پی جاه راه خلق مزن
1 هر دو همراه راه دین بودند هر دو همکاسهٔ یقین بودند
2 آن به فرقد نهاده مرقد خویش وین ز اسناد کرده مسند خویش
3 وان به حجّت گرفته سرمایه وین ز سنّت ببسته پیرایه
4 مبتدی اوست دیدهٔ جان را مقتدی اوست عقل و ایمان را
ذکر ابیبکر الصدیق الاطهر الشیخ الاکبر الوزیر الانور الضجیع الاقمّر العتیق الازهر الصاحب فیالغار المؤتمن فیالشدائد والاسرار المنفق لرسولالله اربعین الف دینار حبیب حبیبالملک الجبار الذی انزل الله تعالی فیشأنه: والذی جاء بالصدق و صدّق به اولئک همالمتقون، و قال النّبی صلّیالله علیه و سلم: هذا سید کهول اهل الجنّة منالاولین والآخرین الاالنبیین والمرسلین، و قال علیهالسلام: انت عتیقالله منالنار فسمی عتیقا، و سئل الجنید عن قول النبی صلیالله علیه و آله و سلم لابی بکر: انت عتیقالله منالنار لم سمی عتیقا قال: لانه عتیق من مشاهدة الکونین لایشاهد معالله غیرالله، و قال علیهالسلام: لو وزن ایمان ابیبکر بایمان اهل الارض لرجح، و قال علیهالسلام: لاتبک یا ابابکر ان من امّنالناس علی ماله و صحبته ابابکر و قال عم: ولو کنت متخذا من امتی خلیلا لاتخذت ابابکر خلیلا ولکن مودّة الاسلام و اخوّته، ولایبقی فیالمسجد باب الا سد الا باب ابیبکر، و قال حسّانبن ثابت فیالنبی و ابیبکر و عمر علیهالسلام و رضیالله عنهما. ,
2 ثلثة برزوا بفضلهم نصرهم ربهم اذا نشروا
3 فلیس من مؤمن له بصر ینکر تفضیلهم اذا ذکروا
4 عاشوا بلا فرقة ثلثهم واجتمعوا فیالممات فاقبروا
1 حبّذا کربلا و آن تعظیم کز بهشت آورد به خلق نسیم
2 و آن تن سر بریده در گِل و خاک وآن عزیزان به تیغ دلها چاک
3 وان تن سر به خاک غلطیده تن بیسر بسی بد افتیده
4 وآن گزین همه جهان کشته در گِل و خون تنش بیاغشته