1 عندلیبان باغ آن خوشبوی در ترنّم تبارکالله گوی
2 بر زمان حکم چون شهان کرده بر زمین نان چو بندگان خورده
3 نان جو خورده همچو مختصران پس کشیده ز حلم بارِ گران
4 خَلق را خُلق او نویدگرست نور ماه از جمال جرم خورست
1 از همه انبیا چو بخشش رب یک تنست و همهست اینت عجب
2 خلق او از نفیستر موکب عِرق او در شریفتر منصب
3 از پی صورتِ دل و جانش پیش حکم خطاب و فرمانش
4 نقش پر چشم همچو نرگستر عقل پر گوش همچو سیسنبر
1 از خدای آمده بر جانت به رسالت به شهر ویرانت
2 بیخودی تخت و بیکلاهی تاج لشکرش رعب و مرکبش معراج
3 سیرت و خلق او مؤکّدِ حلم خرد و جان او مؤیّدِ علم
4 پشت احمد چو گشت محرابی پیش روی آمدی چو اعرابی
1 انبیا ز آسمان پیاده شدند از وساده به سوی ساده شدند
2 از پی خجلت آدم از دل و جان بر درت ربّنا ظلمنا خوان
3 نوح در حصن عصمتت جسته روح در چاکری کمر بسته
4 تاج بر سر نهاده میکائیل غاشیه بر کتف نهاده خلیل
1 سینهٔ او گشاد روح نخست هرچه جز پاک دید پاک بشست
2 درز برداشت در زمان از وی بند بگشاد همچنان از وی
3 سینهای را که حق حکم باشد درز بگشادنش چه کم باشد
4 بهر آن تا کند درین بنیاد چون رفو بیند از رفوگر یاد
خیرالکلام بعد کلام الملک العلّام فضیلة محمّدالنّبی المختار علیهالسّلام، قالالله تعالی: انّالله و ملائکته یصلّون علی النّبی یا ایهاالذین آمنوا صلواة علیه و سلموا تسلیما، و قال ایضا: انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا و داعیا الیالله باذنه و سراجا و منیرا، و قالالله تعالی: و ما ارسلناک الّا رحمة للعالمین، و قال النبی علیهالسلام: انّا اوّل الانبیاء خلقا و آخرهم بعثا، و قال علیهالسّلام: انا خاتم الانبیاء و لانبیّ بعدی و قال علیهالسّلام: کنت نبیّا و ادم بینالماء والطین، و قال صلّیالله علیه و سلم حکایة عنالله سبحانه و تعالی انّه قال عزّوجل خطاباً له: لولاک لما خلقت الافلاک، و قال علیهالسّلام انا سیّد ولد آدم ولافخر، و آدم و من دونه تحت لوائی یومالقیمة ولافخر. ,
2 احمدِِ مرسل آن چراغ جهان رحمت عالم آشکار و نهان
3 آمد اندر جهان جان هرکس جان جانها محمّد آمد و بس
4 تا بخندید بر سپهر جلی آفتابِ سعادتِ ازلی
1 بر نهاده ز بهر تاج قدم پای بر فرق عالم و آدم
2 دو جهان پیش همتش به دو جو سِرّ مازاغ و ماطغی بشنو
3 پای او تاج فرق آدم شد دست او رکن علم عالم شد
4 بارگیرش سوی ابد معراج نردبانش سوی ازل منهاج
1 چون تو بیماری از هوا و هوس رحمة العالمین طبیب تو بس
2 هرکرا از جلال مایه بُوَد خرد مصطفاش دایه بُوَد
3 بست دیوار بهر منت را سیرت او سرای سنّت را
4 گر ندانید ای هوا کوشان بشنوید این سخن ز خاموشان
ذکر ابیبکر الصدیق الاطهر الشیخ الاکبر الوزیر الانور الضجیع الاقمّر العتیق الازهر الصاحب فیالغار المؤتمن فیالشدائد والاسرار المنفق لرسولالله اربعین الف دینار حبیب حبیبالملک الجبار الذی انزل الله تعالی فیشأنه: والذی جاء بالصدق و صدّق به اولئک همالمتقون، و قال النّبی صلّیالله علیه و سلم: هذا سید کهول اهل الجنّة منالاولین والآخرین الاالنبیین والمرسلین، و قال علیهالسلام: انت عتیقالله منالنار فسمی عتیقا، و سئل الجنید عن قول النبی صلیالله علیه و آله و سلم لابی بکر: انت عتیقالله منالنار لم سمی عتیقا قال: لانه عتیق من مشاهدة الکونین لایشاهد معالله غیرالله، و قال علیهالسلام: لو وزن ایمان ابیبکر بایمان اهل الارض لرجح، و قال علیهالسلام: لاتبک یا ابابکر ان من امّنالناس علی ماله و صحبته ابابکر و قال عم: ولو کنت متخذا من امتی خلیلا لاتخذت ابابکر خلیلا ولکن مودّة الاسلام و اخوّته، ولایبقی فیالمسجد باب الا سد الا باب ابیبکر، و قال حسّانبن ثابت فیالنبی و ابیبکر و عمر علیهالسلام و رضیالله عنهما. ,
2 ثلثة برزوا بفضلهم نصرهم ربهم اذا نشروا
3 فلیس من مؤمن له بصر ینکر تفضیلهم اذا ذکروا
4 عاشوا بلا فرقة ثلثهم واجتمعوا فیالممات فاقبروا
1 زحمت آب و گِل در این عالم رحمتش نام کرده فضل قِدم
2 قدر شبهای قدر از گل او نورِ روز قیامت از دل او
3 حلقهٔ حلقهها به حلقهٔ موی شحنهٔ شرعها به صفحهٔ روی
4 رازِ حق پردهٔ محارم او نفس کل صورت مکارم او