در جهان هر چه از سنایی غزنوی طریق التحقیق 61
1. در جهان هر چه هست عاریت است
بهترین نعمتیش عافیت است
1. در جهان هر چه هست عاریت است
بهترین نعمتیش عافیت است
1. راستی شغل نیک بختانست
هر کراهست، نیکبخت آنست
1. طلب صحبت خسان نکنی
تکیه بر عهد ناکسان نکنی
1. دوستیت مباد با نادان
که بود دوستیش کاهش جان
1. رنگ و بویی که در جان بینی
گر همه سود وگر زیان بینی
1. آن شنیدی که از سر سوزی
گفت عیسی به همرهان روزی
1. روزی از روزها به راهگذر
خرکی بر دکان آهنگر
1. ازپی لقمهای چه ترش و چه شور
تاکی این گفت وگوی شیرین شور
1. آنکه جان آفرید روزی داد
شور بختی و نیک روزی داد
1. در کلام مجید ایزد فرد
«امر» گفت آن چنانکه یادش کرد
1. ای خطاب تو نیر اعظم
ای خضر کسوف مسیحا دم
1. ای مسلمترا سحر خیزی
هر سحر چون زخواب برخیزی