سنایی غزنوی

صفحه 1 از 21
21 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
خانه / سنایی غزنوی / دیوان اشعار / قصاید و قطعات در دیوان اشعار

قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی

1 ذات رومی محرم آمد پاک دل کرباس را امتحان واجب نیامد سفتن الماس را

2 تو کمان راستی را بشکنی در زیر زه تیر مقصود تو کی بیند رخ برجاس را

3 موج دریا کی رسد در اوج صحرای خضر در بیابان راه کمتر گم کند الیاس را

4 گر هوا را می‌نخواهی دیبه را بستر مکن دانه‌ها را می نسنگی سنگ بر زن طاس را

1 خیز ای دل زین برافگن مرکب تحویل را وقف کن بر ناکسان این عالم تعطیل را

2 پاک دار از خط معنی حرف رنگ و بوی را محو کن از لوح دعوی نقش قال و قیل را

3 اندرین صفهای معنی در معنی را مجوی زان که در سرنا نیابی نفخ اسرافیل را

4 کی کند برداشت دریا در بیابان خرد ناودان بام گلخن سیل رود نیل را

1 نبودی دین اگر اقبال مرد مصطفایی را نکردی هرگزی پیدا خدای ما خدایی را

2 رسول مرسل تازی که برزد با وی از کوشش همین گنج زمینی را همان گنج سمایی را

3 گواهی بر مقامی ده که آنجا حاضران یابی سخن کز غایبان گویی بلا بینی جدایی را

4 اگر شبلی زکی بوده ترا زو هیچ نگشاید چو عالی حج کند شیخا بود مزدش علایی را

1 ای که اطفال به گهواره درون از ستمت سور نادیده بجویند همی ماتم را

2 قفسی شد ز تو عالم به همه عالمیان اینت زحمت ز وجود تو بنی‌آدم را

3 وه که تا روز قیامت پی آلایش ملک طاهری از تو نجس‌تر نبود عالم را

1 روزگار ای بزرگ چاکر تست هست از آن سوی تو قرار مرا

2 دامن من ز دست او بستان به دگر چاکری سپار مرا

3 شاعران را مدار مجلس تست ای مدار این چنین مدار مرا

1 تلخ کرد از حدیث خویش طبیب دوش لفظ شکرفروش مرا

2 از دو لب داد جهل خویش به من وز دوزخ برد باز هوش مرا

3 زین پس از طلعت و مقالت او گوش و چشمست چشم و گوش مرا

1 چند گویی که بیا تا بر وزانت برم تا ز تو دور کند مکرمتش احزان را

2 تو که ناموزونی خیز و ببر وزان شو من که موزون شده‌ام تا چکنم وزان را

1 ای برآراسته از لطف و سخا معدن خویش همچو گوهر که بیاراید مر معدن را

2 دفتری ساختم از بهر تو پر مدح و هجا هر چه مدحست ترا هر چه هجا دشمن را

1 گفتی به پیش خواجه که این غزنوی غرست زان رو که تا مرا ببری پیش خواجه آب

2 گر تو دروغ گفتی دادت به راستی هم لفظ غزنوی به مصحف ترا جواب

1 تا نهان گشت آفتاب خواجگان در زیر خاک شد لبم پر باد و دل پر آتش و دیده پر آب

2 چشمها نشگفت اگر شد پر ستاره بهر آنک روی بنماید ستاره چون نهان شد آفتاب

سنایی غزنوی

21 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی