جمشید و خورشید سلمان ساوجی

115 اثر از جمشید و خورشید سلمان ساوجی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه سلمان ساوجی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 3 از این مجموعه هستید.

غباری کز ره از سلمان ساوجی جمشید و خورشید 25

1. غباری کز ره معشوقه آید
به چشم عاشقان عنبر نماید

برای مشاهده کامل کلیک کنید


6 دقیقه زمان مطالعه 116 بیت

به چین چون از سلمان ساوجی جمشید و خورشید 26

1. به چین چون رومیان آیینه یستند
سپاه زنگ را بر هم شکستند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


4 دقیقه زمان مطالعه 62 بیت

ز قلب لشکر از سلمان ساوجی جمشید و خورشید 27

1. ز قلب لشکر آمد سوی جمشید
چو ابری کاندر آید پیش خورشید

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 14 بیت

به نزد بحر از سلمان ساوجی جمشید و خورشید 28

1. به نزد بحر دیری دید مینا
کشیشی چون پیر چون کیوان در آنجا

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 15 بیت

لازم نبود از سلمان ساوجی جمشید و خورشید 29

1. لازم نبود که آنچه دولت باید
نقش فلکی هم آنچنان بنماید

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

ملک را چون از سلمان ساوجی جمشید و خورشید 30

1. ملک را چون مسیح آورد در سیر
هوای صحبت خورشید در سیر

برای مشاهده کامل کلیک کنید


3 دقیقه زمان مطالعه 48 بیت

فریاد همی از سلمان ساوجی جمشید و خورشید 31

1. فریاد همی دارم و فریاد رسی نیست
پندار درین گنبد فیروزه کسی نیست

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 6 بیت

چو سیمین صبح از سلمان ساوجی جمشید و خورشید 32

1. چو سیمین صبح سر بر زد ز خاور
ز بحر چین برآمد ز ورق زر

برای مشاهده کامل کلیک کنید


2 دقیقه زمان مطالعه 32 بیت

پری گفتش که: از سلمان ساوجی جمشید و خورشید 33

1. پری گفتش که: «اینجا مرز روم است
همه ره کشور و آباد بوم است

برای مشاهده کامل کلیک کنید


8 دقیقه زمان مطالعه 146 بیت

در آن خرگه از سلمان ساوجی جمشید و خورشید 34

1. در آن خرگه بت موزون شمایل
چو معنی لطیف و بکر در دل

برای مشاهده کامل کلیک کنید


2 دقیقه زمان مطالعه 24 بیت

گلی دید از از سلمان ساوجی جمشید و خورشید 35

1. گلی دید از هوا پیراهنش چاک
مهی از آسمان افتاده در خاک

برای مشاهده کامل کلیک کنید


3 دقیقه زمان مطالعه 50 بیت