بی تو امشب ساغر می، دیدهٔ از سلیم تهرانی غزل 97
1. بی تو امشب ساغر می، دیدهٔ خونبار داشت
مرغ نغمه سر به زیر بال موسیقار داشت
1. بی تو امشب ساغر می، دیدهٔ خونبار داشت
مرغ نغمه سر به زیر بال موسیقار داشت
1. مژده ی حسن قبولم در سخن از اول است
وصل گل پیراهنان تعبیر خواب مخمل است
1. عشق او در وادی من فکرها بسیار داشت
سوخت خاشاکم، وگرنه شعله با او کار داشت
1. نالهٔ ما چون جرس شایستهٔ تأثیر نیست
همچو مخمل خواب ما را طالع تعبیر نیست
1. چه ذوق در شب وصل از نظارهٔ صبح است؟
که همچو غنچه دلم پارهپارهٔ صبح است
1. بخت بد با اخترم هر شب به جنگ افتاده است
این سیاهی گویی از داغ پلنگ افتاده است
1. شورش مغز جنون نالهٔ مستانهٔ ماست
شانهٔ طرهٔ آشفتگی افسانهٔ ماست
1. با رسوم جهان دلم جنگی ست
خارج ساز من خوش آهنگی ست
1. کسی که قسمت او غیر بینوایی نیست
گلش به دست، کم از کاسه ی گدایی نیست
1. مدعی گر نکند بحث سخن دلگیر است
در جدل گوش و زبانش سپر و شمشیر است
1. دلم شکفته نگردد ز بس جهان تنگ است
چگونه گل نشود غنچه، گلستان تنگ است
1. لاله را با روی او تاب قدح نوشی کجاست
سرو را با قد او سامان همدوشی کجاست