آثار سلیم تهرانی

صفحه 10 از 96
96 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی

1 خامه را پیدا شد از حرف تو در دل اضطراب نامه هم دارد چو بال مرغ بسمل اضطراب

2 از سر کوی تو چون آید صبا، پیدا شود همچو برگ گل مرا در پرده ی دل اضطراب

3 چون تو بزم آرا شوی، باشد به دور دایره آفتاب و ماه را همچون جلاجل اضطراب

4 می توان دیدن ز شوق کشتن ما بیدلان همچو موج از جوهر شمشیر قاتل اضطراب

1 دیدم آخر به دست، جام طرب عجب ای دور روزگار، عجب

2 دامن همتی بود خم را به فراخی چو آستین عرب

3 از که نالم، که سوخت عشق مرا خانه زاد است آتشم چون تب

4 بود از درد استخوان به تنم پوست در ناله چون قبای قصب

1 چو احتیاج طلب می شود، نقاب طلب که از خدا نتوان کرد بی جواب طلب

2 خبر ز خضر نداری و زندگانی او بمیر تشنه، مکن از زمانه آب طلب

3 مرید پیر مغانم که این نصیحت اوست طلب مکن ز کسی، ور کنی شراب طلب

4 نکرده ام ز قناعت به کودکی هرگز ز دایه شیر به شب های ماهتاب طلب!

1 از برای رونق وحدت به کثرت جای ماست عالم صورت به معنی جامهٔ دیبای ماست

2 از حریم قرب، عمری شد که دور افتاده‌ایم هر کجا در بزم او خالی ست، آنجا جای ماست

3 در تلاش مدعا، گر برنخیزد دور نیست خواب همچون دست مخمل باف، کار پای ماست

4 این که می خندند [و] می گویند مستان در چمن جای می خالی ست، مطلب ساغر و مینای ماست

1 گر زمین از جا رود، آزادگان را باک نیست همچو نخل موم، ما را ریشه‌ای در خاک نیست

2 نیست حرف آرزو بر گفتگوی ما سوار همچو باد انفاس عیسی مرکب خاشاک نیست

3 طایر همت نمی‌گنجد در این تنگ‌آشیان همچو عنقا جای ما در بیضهٔ افلاک نیست

4 شمع معذور است اگر در پردهٔ فانوس رفت چون حباب باده، چشم اهل مجلس پاک نیست

1 یاد ایامی که حسن اندیشهٔ ناموس داشت شمع را شرم از پر پروانه در فانوس داشت

2 باده تنها کی توان خوردن، که بی‌هم‌صحبتان خضر بر لب آب و در زیر زبان افسوس داشت

3 دوش مشغول خیالت بود در محفل دلم خلوتی در انجمن چون صورت فانوس داشت

4 حاصل دنیا نبود آن سان که ما می‌خواستیم طفل، چشم بیضهٔ رنگینی از طاووس داشت

1 بی تو امشب ساغر می، دیدهٔ خونبار داشت مرغ نغمه سر به زیر بال موسیقار داشت

2 زهر از گوشم چکد چون شبنم از دامان گل ناصح من در دهن گویا زبان مار داشت

3 هرکسی جوید خریدار متاع خویش را سوی آتش رفت ازان ماهی که مشت خار داشت

4 در مسلمانی نمی‌دانم طریق کار خود وقت کافر خوش که او سررشتهٔ زنار داشت

1 مژده ی حسن قبولم در سخن از اول است وصل گل پیراهنان تعبیر خواب مخمل است

2 نشأه ی دولت ندارد کبریای علم را نخوت دود چراغ افزون ز دود مشعل است

3 چون فلک یک چشم دارد در هنر سنجی حسود از برای عیب مردم دیدن اما احول است

4 بس که از معموره کلفت همچو مجنون برده ام از برای خاطر من خاک در صحرا تل است

1 عشق او در وادی من فکرها بسیار داشت سوخت خاشاکم، وگرنه شعله با او کار داشت

2 در بساط این گلستان یک گل بی خار نیست بر گل دیبا اگر پهلو نهادم، خار داشت

3 هرچه دیدم، در ره شوقش سماع انگیز بود نعرهٔ شیر از نیستان، شور موسیقار داشت

4 عقل نتوانست منع عشق غارتگر کند خانه ی ما پاسبان از صورت دیوار داشت

1 نالهٔ ما چون جرس شایستهٔ تأثیر نیست همچو مخمل خواب ما را طالع تعبیر نیست

2 روی دل هرگز نمی بیند ز ما آشفتگان همچو داغ آینه، داغی که ناخن گیر نیست

3 شعله ایم و این خزان ما بهار عمر ماست همچو می هرچند عاشق کهنه گردد، پیر نیست

4 دامن گلچین فراخ است ای اسیران قفس گر گلی خواهید، او را از شما تقصیر نیست

آثار سلیم تهرانی

96 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی