آثار سلیم تهرانی

صفحه 12 از 96
96 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی

1 مغفر و خفتان به میدان محبت ننگ ماست همچو کشتی گیر، عریانی سلاح جنگ ماست

2 گر به راه شوق گردد مرغ با ما همسفر از پریدن باز می ماند همه گر رنگ ماست

3 کار سازد هر که ما همدست کار او شویم نغمه آن ناخن که بر دل می زند از چنگ ماست

4 برگ گل در غنچه می باشد، ولی در این چمن غنچه ها پر خار و خس چون آشیان تنگ ماست

1 به بوی خرقه گلم در چمن عنانگیر است ز شوق شال سرم را هوای کشمیر است

2 خزان به گلشن آزادگان ندارد راه نشاط اهل قناعت، بهار تصویر است

3 در آن دیار همان به که پرسشت نکنند که مرغ نامه بر دوستان به هم، تیر است

4 به خان و مان نبرد ره کسی درین وادی که آشیانه ی مرغش به شاخ نخجیر است

1 گل این باغ را ساغر ز می شام و سحر خالی‌ست چو بیند تاج خود را لاله، گوید جای سر خالی‌ست

2 به غیر از باد همچون سرو چیزی نیست در دستم همیشه کیسهٔ آزادگان چون جای زر خالی‌ست

3 تماشای تو بی‌خود کرده هرکس را که می‌بینم نشسته هرکه در بزم تو، جایش بیشتر خالی‌ست

4 من آن مخمور بی‌برگم که هرجا شیشه‌ای بینی به طاق خانه‌ام، همچون دکان شیشه‌گر خالی‌ست

1 نظاره ی تو ز بس دلفریب افتاده ست شکست در صف صبر و شکیب افتاده ست

2 به حیرتم که ازین مشت پر چه می خواهد؟ چه باغبان ز پی عندلیب افتاده ست؟

3 زبان دعوی ام از شرم بسته است، افسوس که ذوالفقار به دست خطیب افتاده ست

4 کند ز چهچهه بلبل، فغان به یاد وطن کبوتری که به گلشن غریب افتاده ست

1 ساقی چه دهی پند من این بزم شراب است از گریه مرا منع مکن، عالم آب است

2 از عشق تو آسان نتوان جست، که دارد دستی که گلوگیرتر از پای حساب است

3 از آینه ی ناصیه در حلقه ی مستان معلوم تنک ظرفی ما همچو حباب است

4 آن نامه که ما راز دل خویش نویسیم هر نقطه درو ترجمه ی چارکتاب است

1 ما را نه سر گل، نه تمنای گلاب است در مجلس مستان، عرق فتنه شراب است

2 ویرانه ی ما رونق میخانه شکسته ست تا صورت دیوار درو مست و خراب است

3 در هند عجب نیست گر از باده گذشتیم یاران همه رنجش طلب و می شکراب است

4 در میکده کس خرقه ی سالوس نگیرد این جنس تو صوفی به در صومعه باب است

1 چشم تو ز بیماری خود بر سر ناز است مژگان تو همچون شب بیمار دراز است

2 راهی چو سوی کعبهٔ دل نیست، چه حاصل کز جاده این بادیه چون سینهٔ باز است

3 از سلسلهٔ بندگی آزاد کسی نیست در طاعت افلاک، زمین مهر نماز است

4 آهنگ شکست بت و بتخانه بهانه ست از هند همین مطلب محمود، ایاز است

1 آتش گل را اگر باشد شراری، خال اوست گر چراغ آیینه ای دارد، گل تمثال اوست

2 سرو را این جلوه و سامان رعنایی کجاست طوق قمری کی به حسن نغمه چون خلخال اوست

3 بستر راحت مرا پهلوست در راه طلب مرغ را چون خواب آید، بالش پر، بال اوست

4 نیست پاکان را بجز در کار دنیا اعتبار نیست پاکان را بجز در کار دنیا اعتبار

1 می توان رفتن ز کویش، لیک حسرت در قفاست خار خار آرزو ما را درین ره خار پاست

2 زینت آشفتگان باشد پریشانی چو زلف این تهیدستی برای دست ما رنگ حناست

3 از پریشانگردی او خاطر من جمع نیست با من است، اما نمی دانم دل او در کجاست

4 در جهاد آرزو، آزاد مردان را بس است ترکش تیری که بر پهلو ز نقش بوریاست

1 دارد حذر ز فتنه ی او هر که عاقل است همچون شراب کهنه، جهان پیر جاهل است

2 هر چیز شد حجاب تماشای او مرا آتش زنم بر آن، همه گر پرده ی دل است

3 از بس که با غبار دل آلوده می رود دایم ز آب دیده ی خود راه من گل است

4 در ورطه ای که قسمتم افکنده، موج را بر سر سفینه نیست، که تابوت ساحل است

آثار سلیم تهرانی

96 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی