آثار سلیم تهرانی

صفحه 14 از 96
96 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی

1 میخانه ی ما چون طرب آباد بهار است از برگ گلش خشت چو بنیاد بهار است

2 گل کرد جنونم ز رگ و ریشه به صد رنگ اینها همه از لطف تو ای باد بهار است!

3 آن مرغ که از صحبت گل خوی گرفته ست کارش همه در فصل خزان، یاد بهار است

4 خواهی که درین باغ کنی کسب شکفتن شاگرد خزان باش که استاد بهار است

1 در چمن چون لاله می بی‌باک می‌باید گرفت سایهٔ دستی ولی از تاک می‌باید گرفت

2 گر گلابی لایق پیراهنم خواهد کسی گل ندارد، از خس و خاشاک می‌باید گرفت

3 با جهان سفله افتاده‌ست کار و بار من همچو دهقان نان مرا از خاک می‌باید گرفت

4 عشق می‌خواهی، برافشان آستین بر هرچه هست دامن پاکان به دست پاک می‌باید گرفت

1 مهر و کین تو هر دو مطلوب است خوب هر کار می کند خوب است

2 حرف عشق است نقش جبهه ی ما این چه مضمون و این چه مکتوب است

3 ما و بی طاقتی، که شیوه ی صبر کار ما نیست، کار ایوب است

4 عافیت خواهی، از جنون مگذر گل این باغ بر سر چوب است

1 دلم نگاه ترا سخت آشنا دیده ست ولی نمانده به یادش که در کجا دیده ست

2 به چشم من چه عجب گر ز ناز ننشیند غبار کوی تو چون سرمه چشم ها دیده ست

3 به من هر آنچه کند، پیش می تواند برد جهان ز خون دلم دست در حنا دیده ست

4 فغان ز تربیت آسمان که دانه ی ما به کشت پرورش از آب آسیا دیده ست

1 بر من هوای بزم تو بسیار غالب است با طالعی که از می توفیق تایب است

2 خوبان به خاطر آنچه رسانند، می رسد بت را ز دعویی که کند حق به جانب است

3 نتوان نمود نقش ترا آنچنان که هست آیینه پیش روی تو چون صبح کاذب است

4 ای دل نمانده خیر به کالای عاشقی جز در متاع آبله کان مال کاسب است

1 نوبهار است و چمن در پی سامان گل است ابر بر روی هوا، دود چراغان گل است

2 بس که گل سر زده از هر سر خار ماهی کوچه ی موج به دریا چو خیابان گل است

3 مستی از لاله سر شحنه چراغان کرده ست می دلیرانه بنوشید که دوران گل است

4 باغبان خار عبث بر سر دیوار نهد رخنه ی این چمن از چاک گریبان گل است

1 دل از هوای صحبت جانانه پر شده ست یک کس درون نیامده و خانه پر شده ست

2 هر کس برای خود سر زلفی گرفته است زنجیر ازان کم است که دیوانه پر شده ست

3 مست از کجا و مرگ، وگرنه همین مرا روزی هزار مرتبه پیمانه پر شده ست!

4 مستی به کعبه ما و تو تنها نکرده ایم هنگامه ای ست این که درین خانه پر شده ست

1 بی سبب کی دامنم از گریه چون دریا پر است دل مرا چون کاسه ی دریوزه از صد جا پر است

2 در دلم خوناب حسرت هست اگر در دیده نیست گر تهی گردیده از می ساغرم، مینا پر است

3 چون حریفان نیستم گلچین گلزار کسی از گل خود دامنم چون جامه ی دیبا پر است

4 رشک دارد بر بساط مستی ما آسمان شیشه های او سراسر خالی و از ما پر است

1 در سر کوی تو ما را بینوایی بهتر است گر نباشد در حنا دست گدایی بهتر است

2 مشرب ما ترک شمع از خاطر پروانه کرد آشنایی پیش ما از روشنایی بهتر است

3 باید از یک سو بود پای حجابی در میان عشق اگر شهری ست، حسن روستایی بهتر است

4 چون شکستی آیدت از خصم، در نرمی گریز سایه ی این نخل موم از مومیایی بهتر است

1 شعله ی شوقم و از شرم زبانم لال است صد شکایت به لبم از گره تبخال است

2 نشود دور سرم از قدم جلوه ی او حلقه ی گوش من از سلسله ی خلخال است

3 بهر هر کار به ما مشورتی می باید بهر هر کار به ما مشورتی می باید

4 از پی هر نگهم اشک روان می آید گرد این بادیه را قافله در دنبال است

آثار سلیم تهرانی

96 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی