آثار سلیم تهرانی

صفحه 11 از 96
96 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی

1 چه ذوق در شب وصل از نظارهٔ صبح است؟ که همچو غنچه دلم پاره‌پارهٔ صبح است

2 شب وصالی اگر روز کرده‌ای، دانی که آفتاب قیامت ستارهٔ صبح است

3 به ماهتاب وصال آنکه شب پیاله کشد چو شمع، کوس رحیلش نقارهٔ صبح است

4 فسون وصل به دل ناله را دلیر کند به شمع شوخی باد از اشارهٔ صبح است

1 بخت بد با اخترم هر شب به جنگ افتاده است این سیاهی گویی از داغ پلنگ افتاده است

2 یاد این صحرا ز بازیگاه طفلان می دهد هر کجا پا می نهد دیوانه، سنگ افتاده است

3 چاک های سینه ام هر یک در بتخانه ای ست از دل من کار بر اسلام تنگ افتاده است

4 نغمه ای از مجلس مستان نمی گردد بلند ناخن مطرب مگر امشب ز چنگ افتاده است؟

1 شورش مغز جنون نالهٔ مستانهٔ ماست شانهٔ طرهٔ آشفتگی افسانهٔ ماست

2 بال و پر نیست که خود را برساند جایی گریهٔ شمع به نومیدی پروانهٔ ماست

3 اختیار سر ما تیغ محبت دارد موج سیلاب، کلید در ویرانهٔ ماست

4 باده جز در دل شب فیض نبخشد ما را گل شب‌بو که شنیدی، گل پیمانهٔ ماست

1 با رسوم جهان دلم جنگی ست خارج ساز من خوش آهنگی ست

2 ماتم و سور این جهان خراب گریه ی مست و خنده ی بنگی ست

3 شعله با آه من اگر خود را نسبتی می کند، ز یکرنگی ست

4 عجز و زاری ست کار اهل نیاز که درین ره، حنای پا، لنگی ست

1 کسی که قسمت او غیر بینوایی نیست گلش به دست، کم از کاسه ی گدایی نیست

2 بیا شکسته ی خود را درست کن اینجا که خاک میکده کمتر ز مومیایی نیست

3 دراز دستی مژگان به طاق ازان ابروست کمند طره ی مشکین به این رسایی نیست

4 به هر کدام نمک لطف می کنی خوب است که داغ های دلم را ز هم جدایی نیست

1 مدعی گر نکند بحث سخن دلگیر است در جدل گوش و زبانش سپر و شمشیر است

2 باغبان گو مشو از صحبت ایشان غافل گل جوان است، اگر مرغ گلستان پیر است!

3 نیست در عشق همین بند به پای مجنون طوق خلخال هم از سلسله ی زنجیر است

4 رهنمایی کند و مانع رهزن گردد شوق در راه طلب همچو عصا شمشیر است

1 دلم شکفته نگردد ز بس جهان تنگ است چگونه گل نشود غنچه، گلستان تنگ است

2 به کام خود پر و بالی نمی توانم زد چو مرغ بیضه به من زیر آسمان تنگ است

3 به غیر این که دوم در پی هما چه کنم ز تیر او به تنم جای استخوان تنگ است

4 شکوه حسن تو در دل مرا نمی گنجد به ماهتاب تو پیراهن کتان تنگ است

1 لاله را با روی او تاب قدح نوشی کجاست سرو را با قد او سامان همدوشی کجاست

2 منع ناصح پرده ی رسوایی ما کی شود شعله ی عریان ما را تاب خس پوشی کجاست

3 شعله ی شوقش چو مومم در گداز آورده است سازگارم نیست یاد او، فراموشی کجاست

4 چون خر طنبور نتوان زیر بار نغمه رفت مطربی ما بی دماغان [را] چو خاموشی کجاست

1 شعله ی رسوایی منصور، خس پوش من است مایه ی حلاجی او پنبه ی گوش من است

2 گر به دست من رسد پیمانه جام جم شود همچو پیر دیر، معراج سبو دوش من است

3 انجمن از می تهی گشت و دماغم تر نشد خون صد مینای می در گردن هوش من است

4 از پی شوخی که از من می گریزد همچو تیر چون کمان خمیازه ی خشکی در آغوش من است

1 شد خزان و در چمن رنگ دگر افلاک ریخت برگ جمعیت فراهم کن که برگ تاک ریخت

2 بر مشامم بوی او هرگاه آمد از نسیم همچو غنچه از گریبانم به دامن چاک ریخت

3 بر بساط این چمن تا همتم دامن فشاند هر گلی کز خون به دامن داشتم هم پاک ریخت

4 رشته همچون موج لرزد بر سر آب گهر بس که آب روی پاکان را جهان بر خاک ریخت

آثار سلیم تهرانی

96 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی