چون نگه دارد مرا زنجیر از سلیم تهرانی غزل 908
1. چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟
بلبل دیوانه ام، می بایدم چوب گلی
...
1. چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟
بلبل دیوانه ام، می بایدم چوب گلی
...
1. ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی
آیینه هست، قبله نما را چه می کنی
...
1. شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی
پیاله نوشی و لب را به آب قند کشی
...
1. بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری
سرگران از کشتگان بی تحمل نگذری
...
1. درین ره ای خضر از خار پا نمیمیری
ترا گمان که ز آب بقا نمیمیری
...
1. مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشنارویی
شکست از سنگ ما بر ساغر چینی رسد مویی
...
1. چنان از رهروان فیض شد روی زمین خالی
که جای موج در دریاست چون نقش نگین خالی
...
1. چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی
شکفت غنچه ی نظاره ی تماشایی
...
1. جامه ی قد اوست زیبایی
سایه ی سرو اوست رعنایی
...
1. من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی
چون داغ، جگرسوخته ی خانه سیاهی
...
1. در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیستی
همچو عکس آب در آیینه پیدا نیستی
...
1. با کسی کی میکنم در عشقبازی همرهی
من که دایم از دل خود میکنم پهلو تهی
...