غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی

950 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه سلیم تهرانی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 71 از این مجموعه هستید.

در ورطهٔ کشاکشِ دوران از سلیم تهرانی غزل 837

1. در ورطهٔ کشاکشِ دوران فتاده‌ایم
این بحر را چو موج، کمان کباده‌ایم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 6 بیت

ساغری کو تا به دل از عیش از سلیم تهرانی غزل 838

1. ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی دهم
پنجه ی غم را به زور می مگر تابی دهم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 5 بیت

تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم از سلیم تهرانی غزل 839

1. تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم
کسی چو من نتواند شدن، منم که منم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 5 بیت

از دو جانب سرگرانی را تحمل از سلیم تهرانی غزل 840

1. از دو جانب سرگرانی را تحمل می‌کنیم
ما و او با یکدگر جنگ تغافل می‌کنیم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 5 بیت

ای شبنم وجود مرا آفتاب از سلیم تهرانی غزل 841

1. ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم
چشمت گرسنه است و دل من کباب گرم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 6 بیت

ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم از سلیم تهرانی غزل 842

1. ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم
بر دامن لب، گرد زمین بوس نداریم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 5 بیت

هرکه افتاد ز پا، خاک نشین از سلیم تهرانی غزل 843

1. هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم
هرکه آمد به زمین، نقش زمین من بودم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 8 بیت

تقدیر خدا را چه علاج است، از سلیم تهرانی غزل 844

1. تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم
در رزق سگ و گربه شریکیم، هماییم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

اختیار گوشه درمان است، از سلیم تهرانی غزل 845

1. اختیار گوشه درمان است، همت می‌کنم
می‌نشینم همچو عنقا و فراغت می‌کنم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


2 دقیقه زمان مطالعه 15 بیت

گه مستم و گاه در خمارم از سلیم تهرانی غزل 846

1. گه مستم و گاه در خمارم
این است تمام عمر کارم

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 6 بیت

نوبهار است، چو گل فکر قدح از سلیم تهرانی غزل 847

1. نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن
خون غم ریخته در جام فراموشی کن

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 8 بیت

دهد به ذره چو خورشید آب از سلیم تهرانی غزل 848

1. دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخن
مباد آن که کسی را کند خراب، سخن

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت