ای نغمه سرای چمنت بلبل از سلیم تهرانی غزل 658
1. ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ
رنگین شده از شبنم لطفت گل کاغذ
1. ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ
رنگین شده از شبنم لطفت گل کاغذ
1. به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ
چو آن کسی که کند رنگ با حنا کاغذ
1. آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ
آن می که آب خضر نباشد چنان لذیذ
1. شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ابر
مژده مستان را که خوب آمد برون از آب ابر
1. پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار
آیینه به دست است ترا آه نگه دار
1. زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسار
چون گل پژمرده ام از روی شبنم شرمسار
1. حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم به شیر
کز برای کشتن فرهاد گردد شیرگیر
1. آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر
جیب هواست نافه ی مشک از بخور ابر
1. زاهد بنای سست ورع را خراب گیر
بگذار سبحه از کف و جام شراب گیر
1. ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار
همچو سایه فرش راهت سبزپوشان بهار
1. مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر
قطره ی آب گهر باش و ز طوفان مگذر
1. ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر
خرقه را دور افکن و دامان عریانی بگیر