سحر شد و دم تأثیر ناله میگذرد از سلیم تهرانی غزل 360
1. سحر شد و دم تأثیر ناله میگذرد
تو خفته ای به کمین و غزاله میگذرد
1. سحر شد و دم تأثیر ناله میگذرد
تو خفته ای به کمین و غزاله میگذرد
1. عمرها رفت و نشد نام زلیخایی بلند
یوسفی کو تا شود در مصر غوغایی بلند
1. فصلی چنین که بلبل، از شوق جوش دارد
ننهد پیاله از کف، هرکس که هوش دارد
1. امشب گل شکفتگی ما دو رنگ بود
نقل شراب، پسته ی خندان تنگ بود
1. وجودم را غم عشق تو ای بیباک میسوزد
کجا این را توان گفتن کز آتش خاک میسوزد
1. به صحرا آن کمانابرو پی نخجیر میآید
غزالان مژده! آن آهوی آهوگیر میآید
1. آبروی تیغ را خونگرمی بسمل برد
کی تواند صرفه ای از قتل ما قاتل برد
1. ماه چون روی او نمی باشد
به ازان روی، رو نمی باشد
1. می دو ساله به لب های یار من نرسد
گل پیاده به گرد سوار من نرسد
1. ای نهاده حسن را برطاق از ابروی بلند
بسته دست عالمی را با دو گیسوی بلند
1. حمله ی شوق تو غافل را دل آگاه داد
غارت عشق تو درویشی به یاد شاه داد
1. آمد دی و ز میکده ها شور شد بلند
شب های عیش چون مژه ی حور شد بلند