زهی طغرای نام نامیت عنوان از سحاب اصفهانی غزل 1
1. زهی طغرای نام نامیت عنوان دیوانها
نیابد زیب بینام همایون تو عنوانها
...
1. زهی طغرای نام نامیت عنوان دیوانها
نیابد زیب بینام همایون تو عنوانها
...
1. ای ذات تو افتخار دنیا
نازان به تو امهات و آبا
...
1. تا سازم آشنایت نا آشنا نگارا
بیگانه کردم از خویش یاران آشنا را
...
1. از دست دادخواه اگراینست آه ما
آه ار به داد ما نرسد دادخواه ما
...
1. یاد بی تابی روز وصل یار آمد مرا
چون بگوش افغان بلبل در بهار آمد مرا
...
1. شعله ور چون برق خواهم بی تو آه خویش را
تا کنم زان چاره ی روز سیاه خویش را
...
1. ننالد دل که ترسد بشنود هر کس فغانش را
زتاثیر فغان آگه شود دراز نهانش را
...
1. دلی دارم به امید و وصالش شاد ازین شبها
ولی فریاد از آن روزی که آرد یاد ازین شبها
...
1. سر کویی که هرگز ره ندارد پادشاه آنجا
گدای بینوایی را که خواهد داد راه آنجا
...
1. نصیبم باد یا رب وصل او دور از رقیب اما
رقیب از وصل او هم باد یارب بی نصیب اما
...
1. چون جرم گنه وفاست ما را
هر نوع کشد سزاست ما را
...
1. دانی که شوخ خوش سخن خوش کلام ما
حرفی که ناورد به زبان چیست؟ نام ما
...