14 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صفای اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صفای اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار صفای اصفهانی

1 پس دیوار تن بر شده ماهیست عجب بمنش با نظر لطف نگاهیست عجب

2 دل بر پادشه دولت پاینده فقر از ره عشق مرا برد که راهیست عجب

3 از کف مرگ توان جست بهمدستی عشق عشق در حادثه مرگ پناهیست عجب

4 طاعت عشق صوابست که مقبول خداست سر بی عشق بتن بار گناهیست عجب

1 باز دل را دست جان آمد بدست طره آن دلستان آمد بدست

2 آن سر زلف سیاه دلفریب با هزاران داستان آمد بدست

3 آنچه از آبادی دین شد خراب در خرابات مغان آمد بدست

4 گر چه دل ویرانه شد از عشق دوست لیک گنج شایگان آمد بدست

1 بغیر خاک سر کوی دل پناهی نیست بجز گدای در فقر پادشاهی نیست

2 مراست سلطنت فقر با کلاه نمد ازین نمد بسر پادشه کلاهی نیست

3 جلال بین که سر آفتاب را زین سیر جز آستان طریقت حواله گاهی نیست

4 بدیده دل کامل که ثابتست چو کوه شکوه پادشه کون سر کاهی نیست

1 ما و دل گر پاس عشق پرده در خواهیم داشت پرده غیر از جمال دوست بر خواهیم داشت

2 یکنفس با او نباشیم و بجز او ننگریم پاس انفاس و مراعات نظر خواهیم داشت

3 بی سر و بی پای گر باشیم و بی سامان چه باک در بساط فقر فرق تاجور خواهیم داشت

4 خسروان را سر فرو ناریم بر تاج و کمر کز کرامت تاج و از رفعت کمر خواهیم داشت

1 گویند روی یار بکس آشکار نیست در چشم من که هیچ بجز روی یار نیست

2 گویند در بهار دمد گل ولی مرا گلهاست در نظر که یکی در بهار نیست

3 خارست و گل بهر چمن و سینه مراست گلهای دسته دسته که در دست خار نیست

4 ویرانه پیکری که نباشد خراب درد بیچاره سینه ئی که بعشقش دچار نیست

1 سر ملک ز جلالت بر استانه ماست که امشب آن ملک ملک جان بخانه ماست

2 سرود ماست که بر آسمان فکنده بساط نشاط چرخ ز بانگ دف و چغانه ماست

3 تمام کون و مکان هست جام صبح ازل که یکدو جرعه درو از می شبانه ماست

4 نشانه نیست از آن شاه بی نشان و ز غیب بهر کمان که زند تیر بر نشانه ماست

1 مملکت شاه عشق جز دل درویش نیست دل بطلب کائنات مملکتی بیش نیست

2 بگذرد از خویشتن در طلب روی یار هر که بجانان رسید معتقدی بیش نیست

3 عشق بود کیش ما دولت اینست و بس کافر بیدولتست آنکه درین کیش نیست

4 در نظر هوشیار نیست عیان غیر یار این سخن آشکار در خور تفتیش نیست

1 این گونه ماه آسمانست یا روی تو ای بلای جانست

2 این زلف سیاه در خم و تاب یا فتنه آخر الزمانست

3 مژگان دمیده است یا تیر ابروی کشیده یا کمانست

4 آهوی ترا بمرتع ماه مشکی چو هلال پاسبانست

1 رویت همه آتشست و آبست مویت همه حلقه است و تابست

2 فصل گل و وقت صبح برخیز ای چشم دلم چه وقت خوابست

3 بگشای ز هم هلال ابروی در جام میی چو آفتابست

4 بنشسته ببارگاه گلبن گل خسرو مالک الرقابست

آثار صفای اصفهانی

14 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صفای اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صفای اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی