ای سواد عنبرین فامت سویدای از صائب تبریزی قصیده 1
1. ای سواد عنبرین فامت سویدای زمین
مغز خاک از نهکت مشکین لباست خوشه چین
...
1. ای سواد عنبرین فامت سویدای زمین
مغز خاک از نهکت مشکین لباست خوشه چین
...
1. منت خدای را که به توفیق کردگار
از ناف کعبه چشمه زمزم شد آشکار
...
1. این حریم کیست کز جوش ملایک روزبار
نیست در وی پرتو خورشید را راه گذار
...
1. عقل ضعیف خویش نگه دار از شراب
در زیر بال موج منه بیضه حجاب
...
1. نشست گل به سریر چمن سلیمان وار
گشود چون پریان بال، ابر گوهربار
...
1. ای روی چون بهشت ترا کوثر آینه
رخسار آتشین ترا مجمر آینه
...
1. پادشاهی و جوانی سد راه او نشد
کرد چون ادهم ز ملک عالم فانی کنار
...
1. ای زمان دلگشایت نوبهار روزگار
صبح نوروز از جبین بخت سبزت آشکار
...
1. هزار شکر که گوهر فروز جاه و جلال
به خانه شرف آمد به دولت و اقبال
...
1. منت ایزد را که با اقبال و دولت همعنان
روی در برج شرف آورد خورشید جهان
...
1. منت ایزد را که از لطف خدای مستعان
عالم افسرده شد از باد نوروزی جوان
...