صائب تبریزی

صفحه 2 از 5
5 اثر از قصاید در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار صائب تبریزی

1 منت ایزد را که از لطف خدای مستعان عالم افسرده شد از باد نوروزی جوان

2 روی در برج شرف آورد خورشید منیر حوت از بهر بشارت گشت سر تا پا زبان

3 یونس خورشید تابان آمد از ماهی برون با حمل همشیر شد در سبزه زار آسمان

4 مهر تابان بیضه های برف را در هم شکست جلوه گر گردید طاوس بهاران از میان

1 صبح ظفر ز مطلع دولت شد آشکار طی شد بساط ظلمت ازین نیلگون حصار

2 تشریف نور داد به ذرات کاینات چون آفتاب اختر اقبال شهریار

3 شد مشتری ز اوج سعادت جهان فروز گشت از افق نهان زحل تیره روزگار

4 مالید زهره دست نوازش به دوش چنگ روی زمین ز ماه علم شد شفق نگار

1 شکر کز اقبال روزافزون شاه تاجدار آفتاب فتح طالع شد ز برج قندهار

2 مظهر صاحبقرانی، شاه عباس دوم در جهاد اکبر از فرماندهان شد کامکار

3 بار دیگر از ته بال و پر زاغان هند بیضه اسلام چون خورشید گردید آشکار

4 از جنود آسمانی لشکر اصحاب فیل بار دیگر شد ازین حصن مبارک سنگسار

1 چه دولت بود یارب اصفهان را در کنار آمد که از خاور زمین صاحبقران کامکار آمد

2 به آیینی که در برج شرف خورشید باز آید به دارالملک خود آن پادشاه تاجدار آمد

3 چه اقبال است کز فضل خدا روداد ایران را که منصور از جهاد اکبر آن عالم مدار آمد

4 ز ظلمات سواد هند، از اقبال روزافزون به صد شادابی خضر آن سکندر اقتدار آمد

1 بس که شد تفسیده عالم از فروغ آفتاب چون پر پروانه می سوزد کتان در ماهتاب

2 در هوای تابه نعل ماهیان در آتش است بس که از تأثیر گرما آتشین گردید آب

3 باد شد گرم آنچنان کز آستین افشانیش می شود روشن چراغ کشته با صد آب و تاب

4 خاک گردید آتشین نوعی که رگهای زمین می کند در چشم انجم جلوه تیر شهاب

1 زنگی شب را کند خورشید منظر ماهتاب مهره گل را دهد تشریف گوهر ماهتاب

2 شست داغ تیرگی از نامه اعمال شب کرد با روز از صفا شب را برابر ماهتاب

3 داد بیرون عنبر شب نوبهار خویش را کرد مغز آفرینش را معطر ماهتاب

4 چون دهان صبحدم از خنده شادی گرفت همچو مغز پسته گردون را به شکر ماهتاب

1 کرد میزان حساب آماده بهر خاکیان از شب و روز مساوی میر عدل نوبهار

2 از شکوفه نامه اعمال اشجار چمن مضطرب آمد به پرواز از یمین و از یسار

3 گل چو خورشید قیامت آتشین رخسار شد خاک شد صحرای محشر از فروغ لاله زار

4 ریخت شبنم از رخ گلها چو انجم از سپهر ابرها چون کوه شد سیار در روز شمار

1 سرمه چشم ملایک شد غبار اصفهان از وجود فایض الجود شهنشاه زمان

2 شاه عباس بلند اقبال کز پیشانیش می توان دید اختر صاحبقرانی را عیان

3 سایه لطف خدا کز آفتاب رایتش غوطه زد روی زمین در سایه امن و امان

4 آنچنان کز معنی سنجیده یابد لفظ قدر پادشاهی از شکوه ذاتی او یافت شان

1 هوا را کند پر ز اختر شکوفه زمین را کند بحر گوهر شکوفه

2 ز پیراهن یوسفی مغزها را به هر جلوه سازد معطر شکوفه

3 کف تازه رویی است از بحر رحمت که باشد به گوهر برابر شکوفه

4 ز گلزار غیبی به ما دور گردان بود نامه و نامه آور شکوفه

1 روی در برج شرف آورد دیگر آفتاب کرد ازین تحویل عالم را مسخر آفتاب

2 کشور ایجاد را از ماه تا ماهی گرفت بر حمل از حوت شد تا سایه گستر آفتاب

3 از تطاول تیغ بر زلف ایاز شب کشید عاقبت محمود شد از عدل دیگر آفتاب

4 کرد در بر جوشن داودی از ابر بهار وز ریاحین هر طرف انگیخت لشکر آفتاب

صائب تبریزی

5 اثر از قصاید در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.