1 چون گردش آسمان نکوخواه من است دیدم رخ آن که بر زمین ماه من است
2 وصلش که به راه عشق همراه من است تاثیر دعاهای سحرگاه من است
1 گیرم که تو را نعمت صد پرویز است بر آخور تو دویست چون شبدیز است
2 تیزی مکن ار چه دولت تو تیز است کاین گردش روزگار شور انگیز است
1 روز از رخ تو به روشنایی پیوست شب تیرگی از زلف تو آورد به دست
2 زان کرد مرا عشق شب و روز تو مست کز لشکر روز خود نمی دانم رست
1 ای بی تو نخفته من شبی خواب دوست بی خوابی چشم من ز خوش خوابی توست
2 در چشم من از عشق تو بی خوابی رست تا آب دو دیده خوابم از دیده بشست
1 برخاست دلم چو دوست عهدم بشکست گفتم نشوم عاشق و بنشینم پست
2 ناگه برسید عشق آن نرگس مست اندر دل برخاسته من بنشست
1 دل تنگم از آنک هر چه خواهم آن نیست دریای دل تنگ مرا پایان نیست
2 بیرون شدن از تنگ دلی آسان نیست درمانش ز صبر است و مرا درمان نیست
1 خورشید که یاقوت گری کرد نخست آن پیشه ز یاقوت لبت کرد درست
2 آن کس که لب تو یافت یاقوت نجست یاقوت یکی ز چاکران لب توست
1 از جود حدیث حاتم طی مانده ست وز فضل کلام صاحب ری مانده ست
2 جام طمع از زمانه بی می مانده ست امروز جهان ما چو دی کی مانده ست
1 از فعل بد دشمن و عهد بد دوست هر روز که نو شود مرا رنجی نوست
2 جان را خللی نیست که تن زنده بدوست تا مغز بود نخورد باید غم پوست
1 چون با دل تو نیست وفا در یک پوست در چشم تو یک رنگ بود دشمن و دوست
2 بس بس که شکایت تو ناکرده به است رو رو که حکایت تو ناگفته نکوست