لعبت لاغر میانی دلبر فربه از ادیب صابر قصیده 70
1. لعبت لاغر میانی دلبر فربه سرین
قامتت را سرو جفت و صورتت را مه قرین
...
1. لعبت لاغر میانی دلبر فربه سرین
قامتت را سرو جفت و صورتت را مه قرین
...
1. بهشت گشت به اردیبهشت و فروردین
ز لطف روی هوا و ز سبزه پشت زمین
...
1. وقت بهار نو صفت نو بهار کن
خانه ز گل چو بتکده قندهار کن
...
1. آمد شکسته دل شده با زلف پرشکن
وقت رحیل من بر من دلربای من
...
1. فروغ لاله و بوی گل و نسیم سمن
بتان شدند و بتان را دماغ و دیده شمن
...
1. جهان جوان شد از این نوبهار تازه جوان
بدین جوان نگر و تازه دار جان و روان
...
1. ای تو را مملکت حسن شده زیر نگین
نیست چون صورت شیرین تو صورت در چین
...
1. روی زرینم از اندیشه سیمین بر او
چه کنم دیده اگر باز نبینم بر او
...
1. گفتم رسید ماه بزرگ ای رخت چو ماه
گفتا دراین مه از رخ من آرزو مخواه
...
1. ای با تو دلم همه وفا کرده
با من دل تو همه جفا کرده
...
1. نبید روشن و آواز رود و روی چو ماه
موکلان صبوح اند بامداد پگاه
...