آثار ادیب صابر

صفحه 8 از 11
11 اثر از قصاید در دیوان اشعار ادیب صابر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ادیب صابر شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار ادیب صابر

1 چه جوهر است که ماند به چرخ آینه فام بدو دهند مگر گونه چرخ و آینه وام

2 به روی آینه ماند ز روی گونه و رنگ چنانکه آینه ماند به چرخ آینه فام

3 اگر در آینه صورت همی توان دیدن دراو ز چرخ توان دید صورت اجرام

4 همی خروشد و خود بی دهن به وقت خروش همی خرامد و خود بی قدم به وقت خرام

1 قد من شد چو دو زلف به خم دوست بخم دل من شد چو دو چشم دژم دوست دژم

2 دل دژم گشت و قدم چفته وزین گونه بود دیده چون چشم دژم بیند و زلفین بخم

3 عشق زلف و لب معشوق شکیبم بستد پیشه عشق همه وقت چنین بود نعم

4 دل من وقف لب و چشم صنم گشت و سزید کیست کو دل نکند وقف لب و چشم صنم

1 لعبت لاغر میانی دلبر فربه سرین قامتت را سرو جفت و صورتت را مه قرین

2 سرو بالایی و مه سیما و جز من کس ندید ماه را لاغر میان و سرو را فربه سرین

3 سرو کی دارد زبان و اندر زبان شیرین سخن ماه کی دارد دهان و اندر دهان در ثمین

4 قامت توست ای پسر گر سرو می خواهی چنان صورت توست ای صنم گر ماه می جویی چنین

1 بهشت گشت به اردیبهشت و فروردین ز لطف روی هوا و ز سبزه پشت زمین

2 معطر است هوای چمن به نافه مشک مرصع است لباس چمن ز در ثمین

3 زمین ز سبزه تر، چون صحیفه گردون چمن ز شاخ سمن با طویله پروین

4 ندیم و مطرب مستان ز بلبل و قمری بساط و بستر بستان ز نرگس و نسرین

1 وقت بهار نو صفت نو بهار کن خانه ز گل چو بتکده قندهار کن

2 پی بانگار خوش طرب اندر بهار نه می با نگار خوش طرب اندر بهار کن

3 مرغ هزار بانگ برآرد به شاخ گل بر بانگ او نشاط و طرب صد هزار کن

4 رود و سرود و مطرب و می خوش کنند بزم تدبیر جمع کردن این هر چهار کن

1 آمد شکسته دل شده با زلف پرشکن وقت رحیل من بر من دلربای من

2 دستش ز زل مشک پراکنده بر قمر چشمش ز اشک لاله روان کرده بر سمن

3 همچون دهنش دیده پر از در آبدار گفتی همی به دیده رود درش از دهن

4 وهم از خیال او وطن لعلت طراز مغز از نسیم او حسد نافه ختن

1 فروغ لاله و بوی گل و نسیم سمن بتان شدند و بتان را دماغ و دیده شمن

2 شمن به بتکده به کز نگار و نقش بهار چمن به بتکده ماند چمانه گیر و چمن

3 بسوز خرمن اندیشه را که در نوروز صبا همی زبر گل زگل زند خرمن

4 اگر به روز ندیدی بر آسمان پروین به بوستان گذر و در نگر به شاخ سمن

1 جهان جوان شد از این نوبهار تازه جوان بدین جوان نگر و تازه دار جان و روان

2 اگر ز برف سر کوه بود چون سر پیر زعکس لاله سر پیر شد چو روی جوان

3 مگر که خیمه نوشین روان شده است سحاب به زیر خیمه در از سبزه سبز شادروان

4 وگرنه طبع جهان از بهار بهره گرفت به اعتدال طبایع زعدل نوشروان

1 ای تو را مملکت حسن شده زیر نگین نیست چون صورت شیرین تو صورت در چین

2 هست در زیر نگین مملکت عشق مرا تا تو را مملکت حسن بود زیر نگین

3 غرقه فتنه شدستم ز لب و چهره تو که دل و دیده من فتنه برانند و بر این

4 وصف رخسار و لب تو به شکر کردم و ماه ماه روشن شد از این شادی و شکر شیرین

1 روی زرینم از اندیشه سیمین بر او چه کنم دیده اگر باز نبینم بر او

2 روی او تازه گل پر بر و رخسار مرا نکند تازه مگر تازه گل پر بر او

3 به لب و بر همه با حور و پری باشم اگر لب من بر لب او باشد و بر بر بر او

4 دلم او دارد و دل جز بر دلبر نشود طوبی او را که چنو ماه بود دلبر او

آثار ادیب صابر

11 اثر از قصاید در دیوان اشعار ادیب صابر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ادیب صابر شعر مورد نظر پیدا کنید.