77 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی

1 کمان سخت که داد آن لطیف بازو را که تیر غمزه تمامست صید آهو را

2 هزار صید دلت پیش تیر بازآید بدین صفت که تو داری کمان ابرو را

3 تو خود به جوشن و برگستوان نه محتاجی که روز معرکه بر خود زره کنی مو را

4 دیار هند و اقالیم ترک بسپارند چو چشم ترک تو بینند و زلف هندو را

1 لاابالی چه کند دفتر دانایی را طاقت وعظ نباشد سر سودایی را

2 آب را قول تو با آتش اگر جمع کند نتواند که کند عشق و شکیبایی را

3 دیده را فایده آن است که دلبر بیند ور نبیند چه بود فایده بینایی را

4 عاشقان را چه غم از سرزنش دشمن و دوست یا غم دوست خورد یا غم رسوایی را

1 تفاوتی نکند قدر پادشایی را که التفات کند کمترین گدایی را

2 به جان دوست که دشمن بدین رضا ندهد که در به روی ببندند آشنایی را

3 مگر حلال نباشد که بندگان ملوک ز خیل خانه برانند بی‌نوایی را

4 و گر تو جور کنی رای ما دگر نشود هزار شکر بگوییم هر جفایی را

1 من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را وین دلاویزی و دلبندی نباشد موی را

2 روی اگر پنهان کند سنگین دل سیمین بدن مشک غمازست نتواند نهفتن بوی را

3 ای موافق صورت و معنی که تا چشم من است از تو زیباتر ندیدم روی و خوشتر خوی را

4 گر به سر می‌گردم از بیچارگی عیبم مکن چون تو چوگان می‌زنی جرمی نباشد گوی را

1 رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما فرمای خدمتی که برآید ز دست ما

2 برخاستیم و نقش تو در نفس ما چنانک هر جا که هست بی تو نباشد نشست ما

3 با چون خودی درافکن اگر پنجه می‌کنی ما خود شکسته‌ایم چه باشد شکست ما

4 جرمی نکرده‌ام که عقوبت کند ولیک مردم به شرع می‌نکشد ترک مست ما

1 وقتی دل سودایی می‌رفت به بستان‌ها بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان‌ها

2 گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل با یاد تو افتادم از یاد برفت آن‌ها

3 ای مهر تو در دل‌ها وی مهر تو بر لب‌ها وی شور تو در سرها وی سر تو در جان‌ها

4 تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها

1 اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب هزار مؤمن مخلص درافکنی به عقاب

2 که را مجال نظر بر جمال میمونت بدین صفت که تو دل می‌بری ورای حجاب

3 درون ما ز تو یک دم نمی‌شود خالی کنون که شهر گرفتی روا مدار خراب

4 به موی تافته پای دلم فروبستی چو موی تافتی ای نیکبخت روی متاب

1 ما را همه شب نمی‌برد خواب ای خفته روزگار دریاب

2 در بادیه تشنگان بمردند وز حله به کوفه می‌رود آب

3 ای سخت کمان سست پیمان این بود وفای عهد اصحاب

4 خار است به زیر پهلوانم بی روی تو خوابگاه سنجاب

1 ماهرویا! روی خوب از من متاب بی خطا کشتن چه می‌بینی صواب

2 دوش در خوابم در آغوش آمدی وین نپندارم که بینم جز به خواب

3 از درون سوزناک و چشم تر نیمه‌ای در آتشم نیمی در آب

4 هر که بازآید ز در پندارم اوست تشنه مسکین آب پندارد سراب

آثار سعدی شیرازی

77 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی