گرچه بشتر از رودکی سمرقندی ابیات پراکنده 1
1. گرچه بشتر را عطا باران بود
مر ترا زر و گهر باشد عطا
...
1. گرچه بشتر را عطا باران بود
مر ترا زر و گهر باشد عطا
...
1. پیش تیغ تو روز صف دشمن
هست چون پیش داس نوکر پا
...
1. تنت یک و جان یکی و چندین دانش
ای عجبی! مردمی تو، یا دریا؟
...
1. چنان که اشتر ابله سوی کنام شده
ز مکر روبه و زاغ وز گرگ بیخبرا
...
1. جز به مادندر نماند این جهان گربهروی
با پسندر کینه دارد همچو بادختندرا
...
1. گوش توسال و مه برود و سرود
نشنوی نیوهٔ خروشان را
...
1. درنگ آسا سپهر آرا بیاید
کیاخن در رباید گرد نان را
...
1. شیر آلغده که بیرون جهد از خانه به صید
تا به چنگ آرد آهو وآهو بره را
...
1. نباشد زین زمانه بس شگفتی
اگر بر ما ببارد آذرخشا
...
1. چو گرد آرند کردارت به محشر
فرو مانی چو خر به میان شلکا
...
1. کمندش بیشه بر شیران قفس کرد
فیلکش دشت بر گرگان خباکا
...
1. هر آن چه مدح تو گویم درست باشد و راست
مرا به کار نیاید سریشم وکیلا
...