چون درآمد آن کدیور، از رودکی سمرقندی مثنوی 25
1. چون درآمد آن کدیور، مرد زفت
بیل هشت و داس گاله برگرفت
...
1. چون درآمد آن کدیور، مرد زفت
بیل هشت و داس گاله برگرفت
...
1. آمد این شبدیز با مرد خراج
دربجنبانید با بانگ و تلاج
...
1. دست و کف و پای پیران پر کلخج
ریش پیران زرد از بس دود نخج
...
1. گر خوری از خوردن افزایدت رنج
ور دمی مینو فراز آوردت و گنج
...
1. گفت: خیز اکنون و سازه ره بسیچ
رفت باید، ای پسر، ممغز تو هیچ
...
1. آهو از دام اندرون آواز داد
پاسخ گرزه به دانش باز داد
...
1. پادشا سیمرغ دریا را ببرد
خانه و بچه بدان تیتو سپرد
...
1. اندر آن شهری که موش آهن خورد
باز پرد در هوا، کودک برد
...
1. از فراوانی، که خشکا مار کرد
زن نهان مر مرد را بیدار کرد
...
1. آنگهی گنجور مشک آمار کرد
تا مرو را زان بدان بیدار کرد
...
1. چونکه مالیده بدو گستاخ شد
کار مالیده بدو در واخ شد
...
1. چون که نالنده بدو گستاخ شد
تن درستی آمد و در واخ شد
...